بند ها
ای کاوه ؛ گر که برخِرَد و عقل شایقی //
از بند مغز ؛ فکرو روان تو وارهان
ای کاوه ؛ گر که برخِرَد و عقل شایقی //
از بند مغز ؛ فکرو روان تو وارهان
رهایی از گرسنگی و تشنگی دانه و آب را //
بر بستر ِ زمین می کارد و می بارد //
تا آدمیان تشنه ی نان گرسنه ی آب //
گسسته واژگون نگردند
این بیت شعر، از سعدی، بیان می کند آن کس که نسبت به درد دیگران بی تفاوت است لایق نام انسان نیست. به عبارت دیگر، انسانیت ما در وجود توجه جدی نسبت جان و حرمت دیگران و نه فقط خودمان، تبلور می آید
تن آدمی شریف است، به جان آدمیت //
نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت
Copyright © 2024 | WordPress Theme by MH Themes