درباره ی خودسازماندهی
خودسازماندهی یعنی اعضای یک جمع به طور مشترک تصمیم گیری می کنند. میان خود تقسیم کار می کنند و سپس با هماهنگی شروع به اجرای تصمیمات می کنند.
خودسازماندهی یعنی اعضای یک جمع به طور مشترک تصمیم گیری می کنند. میان خود تقسیم کار می کنند و سپس با هماهنگی شروع به اجرای تصمیمات می کنند.
تصور این که در نظام های دیکتاتوری-پلیسی-امنیتی یک حزب یا تشکل سیاسی بتواند توده ها را سازماندهی کند تصور ساده انگارانه ای است. سازماندهی باید به خودسازماندهی تبدیل شود.
در کشورهای دیکتاتوری که امکان وجود تشکل های سیاسی مانند حزب ناممکن است، خودسازماندهی بهترین شیوه ی کار جمعی می باشد.
برای این منظور اقلیت کنشگر می بایست که از دو عنصر برنامه و سازماندهی برخوردار باشد. برنامه یعنی بداند از کجا به کجا می خواهد حرکت کند و سازماندهی یعنی بتواند به طور جمعی برای دستیابی به هدف مشخص خود عمل کند.
می توانیم بازهم دهها سال دیگر به تفسیر و تحلیل و خبر و مناظره و بحث سیاسی و تلاش و سفارش برای اتحاد اپوزیسیون و امثال اینها بپردازیم. اما تا وقتی که اکثریت ایرانی ها راه فرار از مسئولیت را در پیش گرفته اند این کارها به هیچ نتیجه ای نمی رسد. هم زمان با کار سیاسی باید به کار فرهنگی پرداخت و به بازسازی ارزش های اخلاقی فراموش شده میان ایرانیان پرداخت.
روی دیوارهای شهر و هر کجا که ممکن است بنویسیم:
ز س ا
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
اگر انسان مداری به عنوان زیربنای فرهنگی جامعه عمل کند، نظام سیاسی مناسب آن، مدیریت اجتماعی کشور است، نظام اجتماعی آن براساس همیاری نهادینه ی اعضای جامعه است و نظام اقتصادی آن بر اساس مشارکت جمعی افراد در تولید و توزیع.
ما به دنبال یارگیری و جذب نفر نیستیم، ما در پی ترویج اندیشه ی انسان مداری و قدرت اجتماعی در جامعه ی ایران هستیم. تاکتیک ما در شرایط کنونی و برای پیاده کردن استراتژی سازمان عبارت است از اجتماعی کردن این اندیشه. یعنی بردن فکر خودرهاگری، انسان مداری و قدرت اجتماعی به درون لایه های مختلف جامعه ی ایرانی.
اگر کسی به واسطه ی تلاش دیگری آزاد شد نه استفاده از آن را می شناسد و نه راه نگهداری از آن را. در نتیجه به سرعت آن را از دست می دهد.
Copyright © 2025 | WordPress Theme by MH Themes