برخی تفاوت های روش «سازماندهی» و «خودسازماندهی»
نیاز به مدیریت سلسله مراتبی دارد. در میان اعضای جمع به صورت تقسیم کار صورت می گیرد.
نیاز به مدیریت سلسله مراتبی دارد. در میان اعضای جمع به صورت تقسیم کار صورت می گیرد.
این یک پتانسیل عالی برای نیروی کنشگر و نیرویی که می خواهد به طور علمی و حساب شده و نه فقط احساسی و هیجانی با مسائل بر خورد کند فراهم می آورد. در اینجا کنشگر به دو نوع آمادگی نیاز دارد: یکی آمادگی نظری و دیگری آمادگی عملی
جنبش می تواند با تصرف مراکز مهم رژیم و بازداشت آمران و عاملان جنایت و غارت به عمر رژیم جمهوری اسلامی خاتمه دهد.
قدرتی است که از مجموع توان نهادهای سازمان یافته ی شهروندی به وجود می آید و از حقوق مردم دفاع می کند.
جمع را در مسیر مشخص حرکت داده و در راه مراکز دولتی را تصرف کنید.
از طریق ساختن جمع های شهروندی در داخل و خارج از کشور. در رابطه با موضوعات مختلف و برای فعالیت های گوناگون باید به ایجاد انجمن ها و گروه های شهروندی اقدام کرد و به فعالیت منظم پرداخت. آموزش و تمرین مدیریت جمعی امور ما را برای ساختن و پیش بردن مردمسالاری آماده می کند.
دمکراسی از بالا فاقد خصلت اجتماعی است، یعنی ریشه در مشارکت نهادینه و تمرین شده ی مردمی ندارد، در حالی که دمکراسی از پایین حرکتی است گام به گام که از طریق تجربه ی عملی مدیریت جامعه توسط مردم از سطوح خرد و حوزه های کوچک شروع شده و به بالا می رود.
قدرت سیاسی متعلق به اقلیتی است که چه منتخب باشد چه غیر منتخب دارای محدودیت های بسیار است. مردمسالاری به معنای واقعی یعنی مردم سالار اوضاع خویش باشند، یعنی امورات خود را مورد مدیریت خویش قرار دهند. وقتی قرار باشد همه تصمیم ها توسط اقلیتی اتخاذ شود حقوق تمامی یا بخشی از اکثریت می تواند پایمال شود.
در واقع بر عکس است، اگر قدرت اجتماعی تشکیل شود دمکراسی به معنای واقعی کلمه بنیان خواهد یافت. دمکراسی فقط شکل نیست، ذات آن باید تامین باشد که چیزی نیست جز مردم سالاری. یعنی مدیریت مردم بر سطوح خرد و کلان جامعه.
Copyright © 2024 | WordPress Theme by MH Themes