پیامِ پیکرِ پَرت شده در ساحل – کورش عرفانی
من کوچکم، اما اقیانوس بزرگ خشم مرا به ساحل وجدان بشر امروز کشانده است. پیکرم به مثابه یک بطری و جان از دست رفته ی من مانند پیام درون آن؛ پیامی از سوی همه ی رنج کشیدگان گرفتار و فراموش شده در جزیره ی ستم و جنگ و بردگی؛ پیامی آمیخته با ندای نیما: آی آدمها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانيد