آموزش نافرمانی مدنی: استراتژی و تاکتیک ها (قسمت سوم)

پژوهش از: م.بدری

—————————————————————

حاکم بر سرنوشت ملت و مسئول همه فجايعي که اتفاق می افتد، یک نفر و یا ده و صد نفر نيستند، بلکه اين “نظام جمهوری اسلامی” است که تعیین کننده خط مشي برای رهبران است، یک سیستم است که کار می کند و بر همين اصل طرف اصلی و تيغ برنده همه مبارزات و مقاومت هايمان  باید روی دستگاه اجرایی این نظام یعنی همان “رژیم جمهوری اسلامي” باشد که که بايد سرنگون و نابود شود. چرا؟

—————————————————————-

سئوال اساسی دیگر که پیش مياید این است که آیا می دانیم دشمنان ما در خط آخر که هستند و چه می کنند؟ آیا اگر افرادی که به نام می شناسیم و می دانيم  که دزد و قاتل و فاسد و سردسته دیگر دزدان و قاتلان هستند، آیا اگر همه نیروهای سرکوبگر و سپاه و بسیج در صحنه در یک روز و به یک باره نابود شوند ایا آن روز آخرین روز جمهوری اسلامي است؟ کمال خوش بینی و نهایت خوش باوري است که چنین فکری را باور کنيم چرا؟ مسئله حکومت برای ج-ا مسئله افراد نيست، گو اینکه افراد مختلف با ميزان سواد و اخلاق و تربيت و باور های شخصی روش هاي گوناگون دارند ولي “فرد” در این رژیم ريشه ای ندارد و تنها در سطح عمل مي کندو همیشه قابل جایگزینی است. سردار نقدی می رود سردار رادان می آید، ولی هر دو جنایتکار هستند. افراد بی شماري هستند که بدون سواد و دانش و آگاهی در سطوح مختلف و در مقامهاي بالا کار می کنند مانند کسانی که بیشتر از شش کلاس ابتدائي سواد ندارند و تا دیروز در مشاغل پایین بودند ولی امروز ناگهان با نام سردار و سرتيپ و سر لشگر ناگهان از زمین روئیده و در مقام هاي بالاي مملکت قرار می گیرند و هدفشان هم نه در پیش بردن کار و تلاش در بهبودی وضعيت اجتماع و ملت بلکه اطاعت محض از رهبر و پیشوا و پیشبرد هدف های رژیم است. حاکم بر سرنوشت ملت و مسئول همه فجايعي که اتفاق می افتد، یک نفر و یا ده و صد نفر نيستند، بلکه اين “نظام جمهوری اسلامی” است که تعیین کننده خط مشي برای رهبران است، یک سیستم است که کار می کند و بر همين اصل طرف اصلی و تيغ برنده همه مبارزات و مقاومت هايمان  باید روی دستگاه اجرایی این نظام یعنی همان “رژیم جمهوری اسلامي” باشد که که بايد سرنگون و نابود شود. چرا؟

مديريت  اجرایی رژیم در ظاهر رئیس جمهور و کابینه اش هستند که بايد همه کارهاي اجرایی مملکت را مدیریت و سرپرستی کنند رئيس جمهور هم در راس و مسئول همه آنان است. حال ببینيم آيا رئیس جمهور عملا کاره ای هست؟ مي تواند خودش تصمیم گرفته و دولت بطور مستقل آن را اجرا کند؟ بطور یقین نه.

قوه مقننه به طور نظری مسئول تعیين و تنظیم قوانین براي بهتر شدن و پیشرفت زندگی مردم است ولي آیا می تواند واقعا قانونی را که به سود مردم است بر حسب وظیفه خود وضع و تصویب کند؟ مسلما که نه.

قوه قضایي مسئول دادرسی مردم، جلو گیری از جنایت و فساد و دزدیست، ولی آیا تا به حال اين وظیفه را انجام داده است؟ قطعا خير، زیرا که همه اینها زیر کنترل آخوندهایی که رژیم را به دست دارند، مانند شورای نگهبان و شوراي تشخیص مصلحت نظام و ساير شوراهاي غير انتخابي و بنیادهای گوناگون و در نهایت ولی فقیه هستند و وظيفه همه این دم و دستگاهها نه خدمت به مردم، بلکه خدمت و پیشبرد منافع و مقاصد رژیم است که هيچ ربط ورابطه اي با مردم ندارد. حال اگر فرد یا افرادي از هر دستگاه و سازمان و شورایي ، برکنار شوند، بميرند، ناپدید شوند و غیره. هیچ فرقی به حال رژيم نداشته و آن شخص غیر مسئول با شخص غیر مسئول دیگري جايگزین می شود. فرض کنیم رئیس جمهور عوض شد. آیا تغيیری به سود مردم انجام می گيرد؟ اگر نمايندگان مجلس عوض شدند آیا موضع مجلس به نفع مردم تغیير می کند؟ و اگر آخوند تازه اي رئیس قوه قضائيه شد- که شد- آیا خط مشي بیدادگاهها تغيیير می کند؟ نه و نه و نه. باز هم همان آش و همان کاسه و هنوز هم تمام سیستم به سود رژیم کار خواهد کرد و آب از آب تکان نخواهد خورد. پس باید که هدف و آماج از ابتدا صلاحيت و موجودیت “رژیم جمهوری اسلامي” باشد که همه و همه از آبشخور آن سيراب مي شوند. رژیم جمهوری اسلامي بايد! بدون هیچ کم و کسري سرنگون شود تا همه آنهائي که به آن چسبیده و خون ملت را می مکند همراه با آن سرنگون شوند.

هشیار باشيم که رژیم اگر خود را در خطر ببیند هر کدام از مهره هايش را که ما بخواهیم و یا خود بخواهد به سادگی قرباني خواهد کرد که ما را راضی و ساکت کند و درجا مهره ای ديگر از همان قماش را به سر کار خواهد گماشت، چون مي داند که اشخاص مختلف، شخصيت هاي مختلف نبوده و تنها چهره ها و اندام های گوناگون هستند و هيچکدام خطری براي رژیم نخواهند بود.

بیاد بیاوریم! قدرت در دست مردم است و همیشه هم دردست مردم خواهد بودو اگر “مردم” این قدرت را به اشخاصي که فکر می کئند لياقت و صلاحیت دارند واگذار کرده اند، هر زمان که بخواهند می توانند و حق دارند که این قدرت را از آن اشخاص پس بگيرند، ولي کسانی که از هیچ به قدرت و مال و منال و مقام  رسيده اند، حاضر نيستند که همه چيز را به آساني از دست بدهند . پس، از بيم همان مردمی که آنان را بقدرت رسانده اند، مزدوراني را اجیر کرده و از خود در مقابل ان ” مردم ” دفاع مي کنند و مردم بی دفاع را با انواع تنبیهات و شکنجه و قتل و غارت اموال زير مهميز گرفته و از آنان بردگاني مي سازند که پیش از اين یاد کرديم.

رژيم حاکم همان عصاره ی قانون اساسي آن است که تمام مردم را گوسفند و سفيه تفسير کرده و اختيار جان و مال آنان را به ولی فقيه می دهد.رژیم حاکم همان شوراي نگهبان است که ولی فقیه برای نظارت بر همه چیز انتخاب می کند. رژيم حاکم همان شورای تشخيص مصلحت نظام است که قدرت هاي قانوني را به بهانه ی “مصلحت نظام” در دست گرفته و هر کاری را که بخواهد زير عنوان همان نام انجام می دهد.

البته مي بينیم که هیچ شورائي به نفع و مصلحت ” مردم ” وجود ندارد و همه گردونه ها دور محور ” مصلحت نظام” می گردند.

همگي ارگان های سرکوب و متجاوز همگي مشتقاتی از همين محور ” مصلحت نظام” هستند و به مصلحت ” مردم ” پشیزی ارزش قائل نیستند و حاضرند همگي آن ” مردم ” را در پیشگاه ” مصلحت نظام” و خود نظام و رهبرش و فقیهانش و … قرباني کنند و تنها با فروپاشی و سقوط ” نظامو یا همان رژیم جمهوری اسلامی است که همگي اين اوباشان و اراذل و زالو های خونخوار با آن سقوط خواهند کرد.

شعار بايد از ابتدا تا به انتها همان سرنگونی جمهوري اسلامي باشد و هرگز از آن محور دور نشود. همه خواسته ها باید در نهایت سرنگونی رژيم باشد و مذاکره و گرفتن امتیاز نباید نقشی در این میان داشته باشد و چنانچه رژیم براي راضی کردن مردم امتیازاتی هم بدهد بايد از همان امتیازات در راه سرنگونی رژیم استفاده کرده و هرگز نباید با رزیم مصالحه نمود.

شناسائی رژیم و عناصر تشکیل دهنده و نقاط ضعف آن :

در طول سالیان گذشته و در هر فرصتي رژيم از داخل به تقویت عناصر سرکوب و کنترل خود پرداخته و بارها نیز قدرت خود و بی دفاعی و زبونی مردم در مقابل سرکوبگرانش را به مردم نشان داده و به آنان تفهیم کرده که در مقابل نيروی سرکوبگر و بازوی خشونت هیچ توانی ندارند و ناچار به اطاعت هستند.

نیروي سرکوبگر از لباس شخصی ها و موتور سواران شروع شده و به بسيج و نيروهاي انتظامی و در نهایت به نیروهای نظامي سپاه ختم مي شوند.

در درون نيز باز پرسان شکنجه گر و زندانبانان بی رحم و اعوان و انصار ديگر به اين نيروها اضافه شده بظاهر سدی خوفناک و شکست ناپذير را در مقابل مردم بوجود مي آورند. ولي در واقع چنین نیست. رژیم روئين تن نیست، اگر بایستد و کاری نکند ممکن است روئين تن بنمايد، ولي اگر توده عظيمی از مردم را در مقابل داشته و قصد مبارزه با آنان را بنمايد، نقاط ضعفش مشخص شده و به ما امکان خواهد داد که ضربه های خود را درست به همان جا بزنیم.

ولي همان طور که در پیش گفته شده و همیشه لازم به یاد آوريست و باز هم می گوییم، نخست بايد امواج مقاومت را بوجود آوريم و به تنهایي و یا تعداد کم، به مقابله و جنگ لشگر جلادان نرویم، که در آن صورت شانسی براي پیروزی نداشته و به آسانی شکست خواهيم خورد. پس باید هر چه که می توانیم تعداد خودمان را بیشتر کنیم. از هر جا و به هر قيمتي یار گیری کنيم و بياد داشته باشيم تفنگ و چاقو و چماق و خشونت اسلحه رژیم و در مقابل آنان، ” مردم ” و یا خودمان در حالت با هم بودن، اسلحه ی ” ما ” و خودمان هستند.  یعني خودمان به تک تک و بدون هیچ وسیله و جنگ ابزار، اسلحه ای خطرناک در برابر رژیم هستيم، زماني برد با ماست که اين اسلحه يعنی ما “مردم”، با نسبت یک به هزار و ده هزار و صد هزار در مقابل جلادان بايستیم تا بتوانیم شکست شان بدهیم.

پیش از همه کار چندين روش ساده و بيخطر را در سطح عمومي به عمل در آوريم و کارکردشان را بینیم.

گفتیم که اين کار ها و روش ها بطور مثال و خود آزمایی مبارزین است که به سادگی و بدون خطر شخصی در این مرحله آمادگی خود را برای برداشتن گام هاي موثر بعدی آزمايش کنند.

اولین قدمي که بطور انفرادی می شود برداشت که بعدا با با اضافه شدن انبوه مبارزان به ضربه اي بسیار کشنده بر پيکر رژیم تبدیل می شود، خود داری از همکاري است! این یعني هر کسی در هر کار و هر مقام و هر جا که امکان پذیر بود از همکاری با رژیم به صورت عدم اجرای قوانین؛ بي اعتنائی به مقررات، کم کاری و کند کاری در محل کار، نا راضی تراشی در محل کار، سر پيچی از از دستورات و مقررات در هر زمان که میسر باشد، سر پیچی از دستوراتی که تحت نظارت مستقیم عمال رژیم نيستند، سر پیچی از همه قوانین اجتماعي که توسط رژيم وضع شده اند، غيبت از سر کار به هر بهانه، تاخیر در حاضر شدن بر سر کار و سایر اقدامات مشابه که به طور مستقیم خطري ايجاد نمی کند. مثال ديگر، نوشتن گوناگون بر روی اسکناس های رایج که دست به دست در اجتماع در گردش هستند و پيام رسانی هاي کوتاه، رنگ پاشی، جوهر پاشی، پرتاب گوجه فرنگی و تخم مرغ به شعار ها و عکس های رهبران که در گوشه و کنار شهر نصب شده اند و ساير نقاشی های تبليغاتی رژيم بر دیوارها، کندن تابلوی خيابانها و کوچه ها با نام هاي تبليغاتی و… اینها نمونه هایی محدود و بی خطر برای برداشتن گام اول نا فرمانی مدنی و براندازی دیکتاتور و آماده نمودن مبارزین است که بطور خودجوش و به دست یک نفر و یا گروهي کوچک انجام پذیرند. تکرار مي شود که اين کارها به هيچ وجه در سقوط رژیم و ضربه کاری به آن اثري نداشته و تنها آمادگی و روحيه مبارزه را در جوانان و مردم ايجاد و تقویت می کند. اگر گام اول برداشته شد با پيشرفت این نوشتار کارهاي موثر در سقوط رژيم و نحوه انجام آنها تشريح خواهد شد.

ادامه دارد

برای تماس با ما با این آدرس تماس بگیرید: nafarmani@khodrahagaran.org

کمیته ی مبارزات نافرمانی مدنی سازمان خودرهاگران

1 Comment

Comments are closed.