انسان شناسی پویا – قسمت هشتم

قسمت هشتم
با تمرین دادن ذهن به عینی گرایی در پاسخ گویی به دیگران نسبت به پاسخ های دیگران نیز حساس می شویم و هر چیزی را به راحتی نمی پذیریم.
* *
شکوفایی ذهنی که عادت کرده است به صورت بسته عمل کند کاری آسان نیست، اما کاری است شدنی و ممکن. بهتر است این موضوع را با ذکر برخی نمونه های عینی توضیح دهیم.
به طور مثال اگر به دلیل تنبیه شدن از پرسشگری آموخته ایم که راجع به موضوعات نپرسیم و آنها را به گونه ای نا خودآگاه و علیرغم میل باطنی خود بپذیریم، باید روی این کمبود کار کنیم و ذهنمان را طوری تربیت کنیم که بیاندیشد، کنجکاوی به خرج دهد، نقد کند، پرسشگر باشد، با تردید آغاز کند، با نگاه انتقادی نسبت به موضوعات برخورد کند. با ممارست در چنین تمرینی ما ذهنمان را طوری تربیت می کنیم که پرسشگری بتواند در رفتار ما به عنوان یک خصلت درونی شده جا بیافتد. اگر آموخته ایم که در انتقاد از دیگران، به دلیل ترس درونی شده در وجودمان، غیر صادقانه برخورد کنیم و نتوانیم آن چه را که در دل داریم بیان کنیم (تقیه روانشناختی) باید ذهنمان را طوری تربیت کنیم که بیاموزد دست از خودسانسوری بردارد و در هر موقعیتی شجاعت بیان نظراتمان را بدون آن که به خشونت گفتاری یا پرخاشگری دچار شویم بیان کنیم.
آن چه لازم داریم بازآموزش ذهنمان است با هدف بازسازی ساختار آن به طریقی که بتواند با واقعیات رابطه برقرار کند، اهمیت یک موضوع را براساس عینیات ارزیابی کند، از خودسانسوری آگاه یا ناخودآگاه بپرهیزد و به سوی آن برود که به ما یاری رساند تا جهان بیرونی را بهتر بفهیم و آسانتر تغییر دهیم. در این مسیر باید با هر چه که سبب دور شدن ما از واقع گرایی و یا برخورد ذهنی با مسائل شود برخورد کنیم. در این جا نیز تمرین لازم است. باید بیاموزیم که زمانی که در مقابل یک پرسش قرار می گیریم قبل از آن که به آن پاسخی بدهیم اطمینان حاصل کنیم که آن پاسخ ریشه در عینیت بیرون از ذهن ما دارد. یعنی پاسخ را نخست مورد وارسی واقعیت قرار دهیم و آن گاه برمبنای آن چه واقعیت به ما می گوید پاسخ خود را شکل دهیم.
در این زمینه بار دیگر باید به انضباط اشاره کنیم. داشتن انضباط در این مسیر عبارت است از این که به خود اجازه ندهیم به دلیل دشواری پاسخ یابی عینی به ذهنیات و محفوظات خود مراجعه کرده و راه میان بر غیر عینی را انتخاب کنیم. انضباط ما را به این می خواند که به آن چه روش درست است، علیرغم سختی های آن تن در دهیم و آن را اجرا کنیم و جا نزنیم. زمانی که یک رفتار یا برخورد جدید را بر اساس انضباط تکرار کنیم به تدریج از دشواری آن کاسته شده و راحت تر و آسان تر می شود.
انضباط در واکاوی عینی نه تنها ذهن ما را تربیت می کند که با مسائل به گونه ای واقع گرایانه برخورد کند، بلکه به صورت خودکار حواس ما را تربیت می کند که با موضوعاتی که می شنویم و می خوانیم نیز این گونه برخورد کنیم. یعنی اطلاعات عینی و دقیق را در آنها جستجو کنیم و نه داده های ذهنی و ساخته و پرداخته ی خیال دیگران. به طور مثال وقتی کسی یک مغازه ی کوچک دارد و می گوید که من این مقدار از آن در می آورم، اگر این رقم برایمان عجیب است، آن را مورد وارسی قرار دهیم. اگر کسی می گوید که مطمئن است فلانی آدم حقه بازی است به دنبال بررسی صحت و یا عدم صحت آن باشیم و به راحتی هر چیزی را نپذیریم. اگر این وارسی عینی گرا را به طور سیستماتیک انجام دهیم بعد از مدتی انجام این کار خود در روند پاسخ گویی ما نیز موثر واقع خواهد شد و ما را وا می دارد تا در ارائه پاسخ هایمان به دیگران به صورت دقیق، مستند و واقع گرا عمل کنیم.
درک این دیالک تیک میان آن چه بر خود اعمال می کنیم و آن چه نسبت به دیگران به کار می گیریم از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین ترتیب که درک وجود انضباط در هر کدام از آنها سبب رفتن به سوی انضباط در دیگری نیز می شود.
در قسمت بعد به این نکته خواهیم پرداخت که چگونه به کار گیری عادت برخورد مستند و عینی با پدیده ها تا چه حد در سایر بخش های زندگی مادی و معنوی ما تاثیر مستقیم دارد و می تواند در بهبود کیفی آن موثر واقع شود. (ادامه دارد)

Ensan-Shenasi-P8