جهشی دوباره بسوی آزادی : یک بار دیگر مردم ایران به خیابانها ریختند

جهشی دوباره بسوی آزادی : یک بار دیگر مردم ایران به خیابانها ریختند.

عطا هودشتیان

یک بار دیگر مردم ایران به خیابانها ریختند. آنها برخلاف همه انتظارها، و علیرغم سرگوب گسترده نظام و با نشان دادن شجاعت فوق العاده ای، همگان، خودشان و جهانیان را به شگفتی کشاندند!

نباید 25  بهمن امسال اینبار به انقطاع و عقب نشینی کشیده شود. زیرا تنها رمز موفقیت این جنبش، استمرار پیگیر و گسترده آن است. باید از اشتباهات سال 1388 بدرستی آموخت. دیگر به دنیال یک رهبر و شاید هیچ رهبری که برآن باشد که ترس خود را با شجاعت مردم عوضی بگیرد، و انرژی پرتوان مردم را فدای محافظه کاری ایدئولوژیک و تردیدهای سیاسی خود کند، نباید رفت.

آموختیم که پویایی این جنبش بسیار پرتوان تر از آن است که به تنهایی آقایان موسوی و کروبی، قدرت هدایت آنرا داشته باشند. این آقایان، علیرغم شجاعتی که در دور نخست از خود نشان دادند، بُنیه کافی برای هدایت تا به آخر جنبش را ندارند. آنها را اقدامات قهرمانانه مردم مصر و تونس به شجاعت و تحرک دوباره کشاند. بی تردید از اقدام مجدد آنها باید استقبال کرد، اما جنبش نباید بار دیگر با بیانیه هایی، تن به بازگشت به خانه دهند.

در 25 بهمن مردم یک بار دیگر از انتظارات و قرارهای تعین شده فراتر رفتند و شعار “مرگ بر دیکتاتوری” را به “راهپیمایی سکوت” ترجیح دادند. جنبش مدنی در ایران “سبز رنگارنگ” است که در آن سبز فامی تنها “اسم رمز”، “نام شب” است، نه بیش از این. نه مدعی تحمیل مذهب بر مردم است، نه نشان از یک رفرمیسم تحمیلی بر آینده مردمی که از نظام و ولایتش منزجر شده اند.

در ایران دیگر نمی توان این سیل انبوه و پرقدرت جوانان، زنان و طبقه متوسط و محروم را سرکوب کرد و مانع از آزادی بیان آنها شد. و تلاشهای بسیار وسیع رژیم اسلامی توان خاموش کردن قدرت این گروه های اجتماعی را نخواهد داشت. زیرا آینده ایران دیگر از آنها یی که در طول بیش از 3 دهه طولانی فربه تر شده اند و اقشار دیگر را از هرگونه بهره بری دفع کرده اند، نخواهد بود.

ایران دیر یا زود به جنبش های آزادیخوانه منطقه خواهد پیوست و نشان خواهد داد که آن شهامت فوق العاده در تونس و مصر، آن شجاعت کم یافته در خیابانهای الجزیره، و یمن و اردن، را جنبش مدنی در ایران نخست سال گذشته تجربه کرده بود. و چه افتخاری که آنهمه را ملت های دیگر به سرانجام رساندند.

اگر جهانی شدن اقتصادی و صنعتی که از اواخر دهه 1980 آغاز شد، توانست بار دیگر در کشورهای “حاشیه ای” سکان هرگونه توسعه ای را در دست انحصاری دولت و اقشار فرادست بگمارد، اکنون هنگامه دیرین خود آگاهی طبقه متوسط و اقشار فرودست جامعه فرا رسیده است. کودکان طبقات میان حالا و محروم در طول این مدت به مدرسه و دانشگاه رفته اند. نسل آن نونهالان امروزه 20 یا 30 ساله شده اند و بتوسط آموزش و پرورش، دانشگاه و کتاب، از یک سو، و از سوی دیگر،  بتوسط شبکه بسیار پرتوان دنیای مجازی و اینترنت، هر چه بشتر آگاه میشوند. آنها اکنون دریافته اند که نمی بایست و نمی توان دیکتاتوری، فساد مالی و چپاول گری بالایی ها را دیگر تحمل کرد. گردش تاریخی امروز در منطقه افریقای شمالی و خاورمیانه حکایت از این خواهش دیرینه لیکن تازه زبان گشوده اقشار محروم جامعه دارد. میگویند که دیگر نمی توان گردش اقتصاد و کار سیاست و قدرت را بگونه ای انحصاری و با فراموشی کامل مردم کوچه و بازار ادامه داد.

امروز به واسطه گسترش سریع اطلاعات، مرکز گریز بودن دنیای مجازی، و قابل در دسترسی آن، دیگر طعم آزادی را همگان، همه ملت ها و همه طبقات میخواهند بچشند. دیگر جوانان خود را پشت “بزرگترها” مخفی نمی کنند!  “ما”ی تاریخی دارد به “من” مستقل و آگاه بدل میشود. در عصر ما، اینترنت و شبکه جهانی آن، دیکتاتوری های منطقه را یک به یک از پا خواهد انداخت. و اسلا میون در قدرت در ایران نیز دیر یا زود، همین سرنوشت را برای خود خواهند دید.

بی تردید، همه دانستیم که خنثی بودن ارتش، یک محور مرکزی در امر پیروی ملت های تونس و مصر بود. برعکس، لجالت نیروهای سرکوب در ایران مسیر رهایی را بسیار دشوار تر خواهد کرد. در ایران ارگانهای سرکوب در مقابل خواست مردم تا مدتی مقاوت خواهند کرد. اما مگر برای ملتی تا به این میزان دربند و سرکوب شده، چون ملت ما، چاره دیگری بغیر از تداوم و ادامه راه مانده است؟ آیا مردم ما در نهایت کار، چیزی دیگری جز زنجیرهایشان را از دست خواهد داد؟

مونترال – 25 بهمن 1389

www.hoodashtian.com

hoodasht@yahoo.com