- بسیاری در جنبش شرکت نمی کنند، زیرا که سوال دارند. اما آیا چه کسی باید به این سوالات پاسخ دهد؟ آیا جنبش رهبری مشخصی دارد که منتظر دریافت پاسخ از آنها باشیم؟ آیا نباید خود در پی کاوش و یافتن جوابها باشیم تا جنبش را قربانی انفعال خویش نسازیم؟ از یک جنبش با رهبری جمعی مگر جز این انتظار است؟.
- عده ای به حقانیت اعتراض باور دارند اما این جنبش را با سلیقه ی خویش در هماهنگی نمی بینند، آیا آنها نباید اعتراض خویش را به گونه ای دیگر بیان دارند؟ آیا اگر کسی جنبش کنونی را نمی پسندد و در عین حال معترض است نباید جنبش آلترناتیو ایجاد کند؟.
- آیا روش درست برخورد با جنبش کنونی بی عملی ناشی از مخالفت است یا عمل برای ارائه ی چیزی بهتر. کسانی که این جنبش را به متناسب نبودن با سطح اعتلاءگری خویش متهم می سازند، آیا قادر بوده و هستند جنبش متعالی تری را سازماندهی کنند؟
- عده ای کسانی را که در این جنبش فعال هستند به عنوان کسانی که جان خود یا دیگران را بیهوده به خطر می اندازند معرفی می کنند. آیا این کسانی که نگران جان دیگران هستند آلترناتیو مشخص، عملی و برنامه ریزی شده ای نیز برای آن ارائه می دهند و یا فقط به کلی گویی اکتفاء می کنند؟
- سازمان خودرهاگران معتقد است که عنصر واقع گرایی ما را به پرداختن به همین جنبش به عنوان واقعیت موجود دعوت می کند و عنصر اعتلاگرایی ما را تشویق می کند که کیفیت جنبش را ارتقاء دهیم. آن را انسانی تر، اخلاقی تر، قاطع تر، فراگیرتر، سازمان یافته تر، خودآگاهتر، مردمی تر و در نهایت موثرتر سازیم.
Comments are closed.
بنظرمن بایدهمه چیزراول کردومردم رابرای رهائی ایران فراخواندبازی باکلمات تنهااتلاف وقت است همه باهم برای نجات میهن بپاخیزیندطرفنظرازرنگ ونام