چگونه از بحران ارز و افزایش قیمت طلا به نفع جنبش بهره برداری کنیم؟

در شرایطی که یک بحران علائم اولیه ی خود را در جامعه نشان می دهد کنشگران جنبش باید ببینند چگونه می توان آن بحران را بر علیه حاکمیت کودتاچی هدایت کرد
علائم دو بحران در عرصه ی مالی امروز خود را نشان داد: بحران ارز و افزایش قیمت آن و بحران افزایش قیمت طلا. سوال این است که چگونه می توانیم از این دو برای ضربه زدن به دولت سپاهی استفاده کنیم.
وقتی یک بحران آغاز می شود اگر مخالفان رژیم به سرعت در پی استفاده ی هدفمند از آن برآیند شانس حکومت برای کنترل و مهار آن بحران کم و کمتر می شود
از خود بپرسیم من به عنوان یک مخالف رژیم چگونه می توانم از موضوع افزایش قیمت ارز و طلا برای فلج کردن اقتصاد دولتی استفاده کنم. چه راهکارهایی موجود است؟
رژیم متشکل از ولایت فقیه، بازار، سپاه در حال از دست دادن انسجام درونی و کنترل بر اوضاع است. اپوزیسیون رژیم باید از این شرایط به نفع خود استفاده کند و بحران هایی را که آغاز می شود به نفع جنبش مصادره کند
اگر مخالفان رژیم بتوانند همین اتفاقی را که امروز در بازار ارز و طلا روی داده است خوب ارزیابی کنند می توانند راههای تبدیل آن به یک دردسر بزرگ برای رژیم را پیدا کنند
از خود بپرسیم چگونه می توانیم این افزایش بی سابقه ی قیمت ارز را تشدید کنیم به طریقی که تبدیل به یک مشکل بدون پاسخ برای سیستم بانکی دولت ورشکسته ی احمدی نژاد شود. آیا راهی دارد؟ چه راهی؟
با بهره گیری از خرد جمعی می توان راهکارهایی برای نافرمانی مدنی تهیه و ارائه داد که در صورت تبلیغ توسط مخالفان رژیم می توان آن را تبدیل به یک بحران تمام عیار برای رژیم ضد مردمی حاکم ساخت
اقتصاد پاشنه آشیل رژیم است با دست گذاشتن روی ضعف های دولت می توان اقتصاد دولتی را فلج کرد و به دنبال واکنش های مردمی شروع خواهد شد. اراده کنیم می توانیم چنین کنیم
از خود بپرسیم چه روش هایی وجود دارد که اگر به کار بگیریم می تواند افزایش قیمت طلا را به یک پدیده ی اقتصادی غیرق قابل کنترل درآورده و بازار و دولت را در موقعیتی سخت قرار دهد. آیا این راه برای پایین کشیدن پاسداران پرهزینه تر از نبرد رویاروی با آنهاست؟
سازمان خودرهاگران به سهم خود روی موضوع به دست گرفتن مدیریت بحران ارز و طلا توسط مردم کار خواهد کرد و از همه ی ایرانیان می خواهد در این باره به اندیشه و خلاقیت و اراده ی خویش رجوع کنند و با ارائه ی راهکارهای قابل اجرا در مسیر تضعیف رژیم ضد بشری فعالیت کنند
خفقان از نوع پادگانی یقه ی اصلاح طلبان را هم گرفت. آیا این یکی از عوارض هشت سال فرصت سوزی در زمان حاکمیت اصلاح طبان درون نظام نیست؟ آیا این خبر نباید درسی باشد برای نظریه پردازان این جریان تا بدانند باند حاکم حتی احزاب خودی را تحمل نکرده و دیگر به توهم اصلاح و تغییر از درون نظام دامن نزنند؟ این رژیم یا همه ی قدرت را خواهد داشت یا هیچ بخش از آن را.