- دامن زدن به این که این رژیم را می توان به طور صرف از راه هایی که در سایر کشورها به ثمر نشسته است و معروف به نافرمانی مدنی است پایین کشید ترمزی است برای جنبش
- روش های نافرمانی مدنی برای پایین کشیدن حکومت های استبدادی در جوامعی می تواند راه مناسب باشد که حداقل مدنیت در حاکمیت جاری است و با قرار دادن دولتمردان در مرز چرخیدن به عرصه ی ضد مدنیت آنها را به تسلیم واداشت
- در ایران رژیم جمهوری اسلامی سال هاست به طور سیستماتیک تمام عرصه های حضور رفتار مدنی را در افراد و نهادی خویش از میان برده است. در چنین حکومتی ردی از مدنیت و حساسیت نسبت به نافرمانی های مدنی وجود ندارد. پاسخ هر اعتراضی نشانه گیری جان مخالف است
- در حالی که سری اقدامات معروف به نافرمانی های مدنی می تواند تا حدی مبارزه را در ایران پیش برد نمی توان انتظار داشت که کار را تمام کند. بنابراین باید به فکر یک استراتژی در ورای این اقدامات بود تا به پیروز ی دست یافت
- یک استراتژی مناسب برای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی از دل کتاب ها و موسساتی که نافرمانی مدنی را به طور کلی در همه جای دنیا سفارش می کنند بیرون نمی آید، بلکه از بطن بررسی واقعیت هایی است که یک رژیم نظامی در ایران پدیده آورده است
- در هیچ کجای آموزش های مبارزات نافرمانی مدنی گفته نشده است که اگر مبارزان را به زندانی بردند که ریس نیروی انتظامی آن (سردار رادان) به نفراتش دستور می دهد ” این ها را ببرید حامله کنید” چه باید کرد؟ در این فرد و نظامی که او را تربیت کرده چه چیزی از انسانیت جاری است که بتوان با چند اعلامیه و سوت و تظاهرات و روشن کردن چراغ اتومبیل ها آنها را وادار به تسلیم کرد؟
- روش های مبارزات نافرمانی مدنی فقط می تواند بستر سازی و زمینه سازی کند اما نمی تواند رژیمی مثل رژیم جمهوری اسلامی را پایین کشد. برای همین نیاز داریم به یک استراتژی ترکیبی که در آن روش هایی پیش بینی شود که با ماهیت نظامی و آدمکش رژیم همخوانی داشته باشد
- یک استراتژی ترکیبی یعنی این که هم تکنیک های مبارزات نافرمانی مدنی را اجرا کنیم و هم آمادگی لازم را پیدا کنیم که دستگاه نهادینه ی آدمکشی و قتل و کشتار رژیم را به طور عملی خنثی سازیم. این امر نیازمند مراحلی است که از جا انداختن ضرورت موضوع آغاز می شود وبعد تا مرز کسب آمادگی های لازم برای کنش در این زمینه پیش می رود
- سازمان خودرهاگران نقطه ی ضعف جنبش اعتراضی را در مقابل رژیم در نبود سازماندهی هدفمند می داند. در صورتی که مردم و کنشگران به خودسازماندهی روی آورند در این صورت مبارزه از حالت مجموعه ی سفارش های غیر قابل اجرا بیرون می آید و یک نیروی مردمی واقعی و مادی برای تغییر آفرینی شکل می گیرد. به این ترتیب به سوی قدرت اجتماعی قادر به خلع قدرت از حاکمیت کنونی می رویم