خود رها گران: ستم سالاری و مقاومت انسانی

  1. هر ملتی که در مقابل ظلم سکوت کند مسیر ذلت را خواهد پیمود
  2. در برابر ستم دو راه بیشتر نیست : یا مقاومت و رهایی و یا تسلیم و خفت، هر که راه سومی را به شما پیشنهاد می دهد همدست ستمگر است
  3. ذلت پذیری ذره ذره می آید اما هر ذره اش به اندازه ی کوهی بر شخصیت هر انسان لطمه می زند
  4. وقتی ستم را پذیرفتی برای کیفیت زنده بودن خود ارزشی قائل نیستی، وقتی برای آن کیفیت زندگی خویش ارزشی قائل نباشی هر ستمی را می پذیری
  5. انسان در مقابل ظلم یک راه منطقی بیشتر ندارد و آن مقاومت است، اما هزار و یک راه غیر منطقی برای فرار از مقاومت دارد
  6. آن چه که به واسطه ی قبول ظلم در ما روی می دهد تبدیل ما به یک فردی است که باید کلی تلاش کند که انسان جلوه کند
  7. هر ستم پذیری در عمق وجود خود خوب می داند که چیزی از انسانیت در وجودش مرده است
  8. قبول ظلم در شکل خرد و کوچک آن مقدمه ای است بر ظلم های بزرگ و بزرگ تر
  9. می توان به دیگران هزار و یک توجیه ارائه داد و از مبارزه با ستم پذیری خود را معاف کرد، اما در مقابل شعور و جدان خود حرفی جز شرمندگی نداریم
  10. آنها که می توانند روی خود را ظلم برگردانند باید منتظر آن باشند که شرافت و انسانیت از آنها روی برگردانتد
  11. در مقابل ستم سالاری، یک چند خطر پذیر و یک عمر با عزت زیست کن
  12. زندگی کسی که با ستم پذیری می میرد بی معناست و مرگ آن کس که با ستم می ستیزد با معناست
  13. برای تصمیم جهت مبارزه با ظلم به این نگاه نکنید که دیگران چه می کنند، به این توجه دارید که شما چه باید بکنید
  14. در زندگی هر چیزی را می توان به تاخیر انداخت جز رهایی خویش از زنجیر ظالمان را