کورش عرفاني |
در حالی که جنبش اعتراضی مردم به یک فاز بازسازی وارده شده است و کنشگران آن در صدد هستند تا راهکارهایی را بیابند که این بار حضور توده ها در خیابان ها توام با هدفمندی و سازماندهی باشد، موضوعات دیگری به طور جدی در حال شکل گیری هستند و می توانند آینده ی جنبش و ملت ایران را به خطر بیاندازند. مهمترین آنها خطر حمله ی نظامی و چه بسا یک جنگ تمام عیار است. سناریوهای مختلف را در رابطه با جنگ بررسی کنیم: 1) پایگاه های اتمی رژیم بمباران می شود اما جنگی در نمی گیرد. این سناریو ممکن است و ضمن به عقب انداختن طرح های هسته ای رژیم، دست او را در حاکم ساختن فضای نظامی و سرکوب خونین باز می گذارد. عوارض زیست محیطی و انسانی بمباران ها دهه ها و سده ها دامنگیر ایران خواهد بود. رژیم ضد ایرانی با این موضوع مشکلی نخواهد داشت. 2) پایگاه های اتمی رژیم بمباران می شود و به دلیل واکنش حکومت، به جنگ می انجامد. این جنگ خانمانسوز دست رژیم را برای کشتار و سرکوب خونین باز می گذارد. درگیری نظامی رژیم با غرب و اسرائیل می تواند سرنوشت های متفاوتی را به خود بگیرد: 3) جنگ رژيم را از پا می اندازد و امکان جایگزین ساختن آن فراهم می شود. در این صورت باید دید که آیا جایگزین رژیم دست نشانده است یا یک نیروی مردمی و یا ” نیمه مردمی” می تواند این نقش را ایفا کند. 4) جنگ قبل از نابودی رژیم با تسلیم جمهوری اسلامی پایان می یابد و رژیم سعی می کند با کشتار وسرکوب بقای خود را تامین نماید. در این صورت نیز مرگ و سرکوب و ویرانی نصیب ملت ما خواهد بود. فراموش نکنیم هر حمله ی نظامی و جنگی که صورت گیرد سبب نابودی بسیاری از زیر ساخت های اقتصادی شده و دست کم به سان عراق کشور را به پنجاه تا صد سال قبل بر می گرداند. بمباران های عراق به زعم کارشناسان سازمان ملل، عراق را به عصر ماقبل صنعتی بازگرداند. در مورد ایران بی شک درجه، گستره و عمق تخریب و ویرانی و آسیب به مراتب بیش از عراق خواهد بود. دراین شرایط و با سناریو مرگ و نابودی و تخریب که مطلوب بسیاری از دشمنان ملت ایران اعم از داخلی ها و بیگانگان است به طور مشخص و عینی چیزی به نام ایران وجود نخواهد داشت که بخواهیم بنشینیم و برای آن نقشه های رویایی در مورد آزادی و دمکراسی و جامعه ی مدنی بکشیم. اصولا بعد از یک جنگ تمام عیار، موضوعیت بسیاری از بحث های کنونی زیر سوال خواهد بود. با این تفضیل می توانیم در یابیم که جنبش باید به جنگ بپردازد و در غیر این صورت جنگ جنبش را بی معنا و بی مورد خواهد ساخت. حضوری اگر بخواهیم داشته باشیم همین حالاست و بدون فوت وقت. اما چگونه؟ ایده هایی چند در این مورد مطرح است. یکی از آنها تلاش برای ایجاد یک راهپیمایی وسیع برعلیه سناریو نابودسازی ایران در داخل کشور است. در این مورد فراموش نکنیم رژیم آماده است تا از هر حرکتی بر علیه جنگ، که نتواند هویت ضد حکومتی خود را جا بیاندازد، به خوبی بهره برداری کند. مثلا چیزی به اسم تظاهرات بر علیه جنگ را به راحتی به جیب خود خواهد ریخت و خواهد گفت که “امت حزب الله برای تودهنی زدن به آمریکای جهانخوار به خیابان ها آمد”. پس نباید بازیچه ی توطئه های شوم رژیم شد. اما می توان حرکتی را به عنوان «راهپیمایی مردم ایران علیه سیاست جنگ افروزی دولت احمدی نژاد» به راه انداخت. در این راهپیمایی مردم بیان خواهند کرد از آن جا که جنگ نابود ساز ایران است و از آن جا که دولت احمدی نژاد در حال دامن زدن و تحریک برای آغاز جنگ است، باید دولت وی کنار زده شود و انتخابات آزاد برای گزینش کسانی که ایران را از جنگ نجات خواهند داد برگزار شود. مدیریت این حرکت باید از سوی خود مردم باشد و تبلیغات آن نیز بر عهده ی تک تک ما. این حرکت نباید به صورت راهپیمایی سه میلیونی 25 خرداد 88 باشد که مردم بیایند و اعتراض کنند و بروند، بلکه باید معترضین تا مرز استعفای دولت احمدی نژاد در خیابان ها بمانند و بگویند که در صورت سرکوب واکنش نشان خواهند داد. با یک جمعیت وسیع و یک حرکت مدنی-اعتراضی هدفمند از این دست می توان از سیاه ترین سناریو تاریخ ایران، یعنی جنگ شبه اتمی جلو گیری کرد. امید است با نظرات و دیدگاه های دیگران بتوان خرد جمعی و در صورت توافق همت جمعی را برای این منظور بسیج کرد. جنبش آزادیخواهی خرداد 88 دستمایه ی حرکتی است سرنوشت ساز که باید آن را از بلای نابودساز جنگ پاسداران دیوانه و رژیم رو به زوال داخلی و سرمایه داری بیمارو بحران زده ی جهانی محافظت کرد. به نظر می رسد که روز قدس بتواند دستمایه و بهانه ی خوبی برای یک تظاهرات ضد جنگ افروزی های باند ضد ایرانی سپاه در دولت کنونی باشد. قضاوت در مورد این پیشنهاد به عهده ی شماست. منبع: سايت ديدگاه |