دمکراسی: تحلیلی از قدرت اجتماعی – قسمت دوّم
نوشته ای از: “دکتر ژان آتلی” (Dr. John S. Atlee) با همکاری “تام آتلی” (Tom Atlee)
برگردان به فارسی: داریوش افشار
ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران
*************************************
قدرت اجتماعی قابلیّت تبدیل از یک شکل به شکل دیگر را دارد و سیّال است.
انرژی فیزیکی (در قوانین علم فیزیک-مترجم) به سادگی می تواند توسط یک کاردان، از حرارت به نور، حرکت ویا جریان برق تبدیل شود. قدرت اجتماعی هم مشابه قوانین علم فیزیک عمل می کند و می تواند توسط اشخاصی که مهارت در این کار را دارند، آنرا از از یک شکل به اشکال دیگر تغییر دهند.
درست همان طوری که تبدیل انرژی جریان برق به دیگر اشکال قدرت (در قوانین علم فیزیک-مترجم)، ساده تر از انواع دیگر نیروهای فیزیکی است، همان طور هم تفاوت هایی در اشکال مختلف قدرت اجتماعی وجود دارند. حال کدامین شکل از اشکال مختلف قدرت اجتماعی قابلیّت تبدیل به شکل دیگری را داشته باشد، بستگی به شرائط خاص خود را دارد. برای نمونه، در یک دوران جنگی، نیروی نظامی احتمالأ بیشترین قابلیّت تبدیل به دیگر اشکال نیرو را دارد. و یا در یک اقتصاد سطح بالا و تنیده درهم صنعتی، قدرت مالی بیشترین قابلیّت تبدیلی را دارا می باشد.
قدرت اجتماعی، باز همانند قدرت فیزیکی (در قوانین علم فیزیک-مترجم) می تواند فعّال و یا صرفأ نهان باشد. مانند فنری که زیر فشار باشد و یا مانند یک بشکۀ بنزین.
کم نیستند تعداد کسانی که دارای قدرت اجتماعی هستد، امّا از وجود آن در خود آگاه نیستند. (برای نمونه، مردم گرسنۀ هند تا پیش از جنشی که گاندی آنرا سازماندهی کرد، ویا کارگران صنعتی تا پیش از ایجاد تشکیل اتحادیه های کارگری، و یا شهروندانی که رأی نمی دهند).
از سوی دیگر، موارد دیگری وجود دارند که ظاهرأ از آنها به عنوان قدرت اجتماعی نامبرده می شود، امّا در واقع امر، اینها بر پایۀ لاف و گزافه گوئی استوار هستند. تأثیر این گونه موارد بیشتر بر روی کسانی است که از درجۀ آگاهی کمی برخوردار هستند و یا برداشتهای نادرستی از مقولات مربوطه را دارند. در بازی هائی مانند بازی ورق پوکر، این مورد بیشتر مشهود است، امّا این خود یکی از عناصر پایه ای در امورات قدرت استراتژیکی مانند امورات نظامی، داد و ستد و یا سیاسی محسوب می شود. این عنصر، دلیل اصلی بریز و بپاش و ولخرجی ها، برگزاری نمایشهای پر خرج و زرق و برق دار و اجرای مراسم پرخرج مذهبی توسط گروه های حاکمان مستبد در طول تاریخ بوده است. به همین دلیل است که دانائی و آگاهی یکی از اشکال مهم توانمندی و قدرت محسوب می شود؛ چرا که می تواند ضعفها و گزافه گوئی های صاحبان قدرت را نمایان کند.
اشکال قدرت در رابطۀ تنگاتنگ با یکدیگر قرار دارند
یکی از متداولترین اشتباهاتی که توسط تحلیلگران قدرت اجتماعی ارائه می شود این است که آنها اشکال گوناگون قدرت را جدا از یکدیگر و به شکل منفرد ارزیابی می کنند. در دنیای واقعی اجتماعی، اشکال گوناگون قدرت در ارتباط با یکدیگر عمل می کنند و آنچنان تأثیر گذار بر یکدیگر هستند که جدا کردن آنها از یکدیگر می توان گفت تقریبأ غیر ممکن است. قدرت اجتماعی معمولأ در ابعاد بزرگ و سازماندهی شده و در قالب منظومات و یا ساختارهای قدرتی جلوه می کند؛ مانند خانواده، مجامع گروهی، مذاهب، گروههای ذینفع، طبقات اجتماعی، جنبشهای اجتماعی، احزاب سیاسی و غیره…
اشکال جداگانۀ قدرت، هرکدام اهمیّت بارز خود را به مثابه ابزار قدرت برای رسیدن به اهداف مورد نظر را دارند. بدین گونه است که رقبای قدرت اجتماعی از این گونه اشکال و با تبدیل آنها به ابزار قدرتی از آن استفادۀ بهینه را می برند. درست مانند ژنرالی که سربازان، آذوقه و ابزار جنگی تحت اختیار خود را به کار می گیرد.
هیچ یک از اشکال قدرت به خودی خود “بهترین” ابزار محسوب نمی شوند. تنها شاخص تعیّین کننده برای استفادۀ استراتژیک از هر نوع از اشکال قدرت را، شرایط خاص هر موقعیّت بخصوص است که ایجاب می کند. یک قهرمان مسابقات ورزشهای رزمی، لزومأ هیچگونه توانی در یک مسابقۀ شطرنج را ندارد. ویا یک مدیر دانشگاه، قابلیّت هدایت در یک میدان جنگی را نخواهد داشت.
میزان قدرت اجتماعی اندوخته شده و موجود در هر فرد و یا گروهی را نمی توان صرفأ با مجموع تک تک اشکال قدرت موجود در آن فرد ویا گروه ارزشیابی کرد؛ حتّی اگر در موقعیّتی، امکان محاسبۀ آن وجود داشته باشد. در مورد قدرت اجتماعی، همان طور که در مورد اکثر دیگر پدیده های اجتماعی صدق می کند، کلّیت و تمامیّت آن، اغلب از کاربرد بیشتری (و یا کمتری) از جمع تک تک اشکال آن برخوردار است و اغلب، منحصر به خود است. در جایی که یک فرد ثروتمند می شود و دیگری تهیدست، تفاوت قدرت اجتماعی نسبی بین آنان بیشتر از آن چیزی است که بتوان آنرا با دارایی هر یک از آنان محاسبه کرد. این واقعیّت اجتماعی، صحّه بر این جمله که در کتاب مقدس هم آمده می گذارد که: “به آنان که دارند، باز هم داده خواهد شد؛ از انان که ندارند، حتّی آنچیزی را هم که دارند گرفته خواهد شد.”
از سوی دیگر و در دیگر منتهی، قرار دادن تمامی اشکال قدرت اجتماعی در یک مفهوم واحد به نام طبقۀ اجتماعی نیز منجر به اشتباهات در تحلیل های اجتماعی می شود.
ادامه دارد…