رژیم جمهوری اسلامی که در مقابل یک یورش جدید از جانب مردم ایران در ماه خرداد قرار دارد در حال اطمینان از پشت جبهه ی خود است تا مبادا از دو طرف مورد حمله قرار گرفته و نابود شود. از همین روی به نظر می رسد که رژیم با واگذاری امتیازات اقتصادی مهم به دو کشور برزیل و ترکیه آنها را واسطه قرار داده تا بلکه در مرز ورشکستکی و فروپاشی مالی خود بتواند از تحریم ها جلوگیری کند و به این واسطه با یک تیر دو نشان بزند: نخست از دید مثبت احتمالی غرب به خود بهره برده و به این ترتیب با دست باز قیام اعتراضی را در داخل کشور سرکوب کند. دوم زمان لازم را برای از سرگیری ماجراجویی های اتمی خود، بعد از خفه کردن معترضین، به دست آورد.
اینک هم غرب از این حقه ی رژیم آگاه است و هم ملت ایران. آن دسته از کسانی که به راستی تغییر در ایران می خواهند می دانند که اگر رژیم دارد این گونه خود را سر به راه و اهل سازش و همکاری نشان می دهد فقط به خاطر وحشت از خردادی سرنوشت ساز است. خردادی که این بار برخلاف دفعات گذشته نه تنها با گل و بوق و نوار سبز نخواهد بود بلکه برعکس با مشت و خشم و دفاع فعال از خویش همراه خواهد شد. به همین دلیل است که نیروهای تغییر طلب جامعه نباید در انتظار هیچ معجزه ای بنشینند. آن چه در پیش روی است فرصت خرداد است و بس. اگر رژیم بتواند از یکسو جنبش را سرکوب کند و از سویی نیز تحریم های جدید را به تعویق بیاندازد قادر خواهد بود باز چند صباحی عمر برای خود بخرد. به همین دلیل نیز باید هردو و یا حداقل یکی از این شانس ها را از او سلب کرد.
به معادله نگاه کنیم:
1) اگر تحریم ها برطرف شود و رژیم قیام خرداد را سرکوب کند شانس بقا و تداوم خود را افزایش داده است.
2) اگر تحریم ها بر طرف نشود و رژیم قیام خرداد را سرکوب کند شانس بقایش باز هم بسیار ضعیف است زیرا شورش های اجتماعی به دلیل وخامت وضعیت اقتصادی در راه خواهد بود.
3) اگر تحریم ها برطرف نشود و رژیم هم قادر به سرکوب نباشد فروپاشی رژیم در آینده نزدیک ممکن خواهد بود.
با نگاهی به این سه امکان در می یابیم که
1) به هر قیمت شده باید کاری کرد که قیام خرداد 89 با موفقیت روبرو شده و سرکوب آن ناممکن شود.
2) باید تلاش کرد جامعه ی جهانی را آگاه ساخت که آن چه رژیم می کند به طور صرف برای خریدن زمان و ساختن یک فضای مناسب برای سرکوبی خونین در ماه آینده است.
3) باید از حالا فعال شد و رژیم را از طریق اعتصاب و تحصن و سایر کنش های اعتراضی تضعیف ساخت تا سرکوب خرداد برایش قابل تصور نباشد.
سوال نخست این است که چگونه می توان برای قیامی موفق و کارآمد در ماه خرداد 89 تدارک دید. چند پیش بینی لازم است:
1) چگونه خطای استراتژیک سال گذشته را تکرار نکرده و این بار با یک هدف مشخص، تعیین شده و تعریف شده کار را پیش ببریم؟
2) چگونه جنبش را از سیطره ی مدعیان رهبری داخلی و خارجی که کاری جز کلی گویی و فرسوده سازی جنبش بر عهده ندارند خارج ساخته و براساس رهبری جمعی و چهره های تازه و به اندازه ی کافی قاطع و آگاه قیام را به سرانجام رسانیم؟
3) از آن جا که می دانیم جز سرکوب پاسخ دیگری از رژیم نخواهد بود چطور از حیث عملی و عملیاتی خود را برای دفاع فعال و مقابله با دستگاه سرکوب آماده سازیم؟ از حالا و با کار روی موارد ونیازهای مشخص: از کسب آمادگی جسمی گرفته تا یادگیری روش های دفاع از خود و سایر آموزش ها و امکانات لازم .
4) چگونه جنبش را از لحاظ جغرافیایی از محدوده ی خیابان خیابان های مرکز و شمال شهر خارج کرده و به سوی مناطق جنوب شهر و حاشیه نشین گسترش دهیم؟
5) چگونه با طرح مطالبات اقتصادی و اجتماعی بدنه ی فعالان جنبش را از طبقه ی متوسط به سوی قشرهای محروم وبخصوص طبقه ی کارگر هدایت کنیم؟
6) و سرانجام چگونه با مروری بر بی برنامگی ها وبی تجربگی های سال پیش از تکرار هرگونه خطای تاکتیکی مانند خطای 22 بهمن پرهیز کرده و به سوی یک جنبش اجتماعی پویا، خلاق، هدفمند و قاطع پیش رویم.
این فقط در سایه ی کار جدی و برنامه ریزی شده ی ماست که می توان به آن چه در راه است امید بست، نه بر اساس ذهنیات و آمال و آرزوها.