سه رکن حاکمیت و روش های تضعیف آن
نوشته فریدون خ.
ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران
———————————————–
حكومت به معني حكم راندن و دستور دادن ووادار كردن ديگران به اطاعت از فرمان خود كردن است.حكومتها از سه روش براي واداشتن مردم و زيردستان به فرمانبرداري و اطاعت استفاده مي كنند،يعني قدرت حكومتها بر سه پايه استوار است.
1-زور و قدرت اجبار براي تهديد نافرمانان و ترساندن مردم از نافرماني
2-قدرت اقتصادي براي تطميع و تشويق فرمانبرداران از طريق پرداختهاي مستقيم و غير مستقيم مالي
3-قدرت اقناعي براي توجيه و مشروع جلوه دادن حكومت كه بيشتر از طريق ايدئولوژي سازي و تبليغ گسترده آن صورت مي پذيرد. در حكومتهاي امروزي و به اصطلاح دموكراسيها از اين قدرت بيشر استفاده مي شود؛ هرچند حكومتهاي استبدادي و خودكامه براي كاهش هزينه هاي حاكميتي خود، تا آنجا كه بتوانند، با تبليغات سعي در موجه جلوه دادن حاكميت خود با تئوري پردازي هاي مغالطه آميز و فريبكارانه دارند، مانند راي سازي متقلبانه و يا معرفي كردن خود به عنوان نمايندگان يك طبقه يا تعلق به خانواده و نژاد خاص يا نمايندگي خدا و از اين قبيل.
جمهوري اسلامي هم از اين قاعده مستثني نيست، يعني از هرسه روش پيش گفته براي تثبيت حاكميت خور استفاده مي كند. بنابراين براي به زيركشيدن آن بايد به هر سه پايه ضربه هاي كاري و خرد كننده وارد شود.
جمهوري اسلامي قدرت اجبار و تهديد خود را از طريق نيروهاي نظامي و انتظامي خود از قبيل نيرو انتظامي، ارتش، سپاه، بسيج، نيروهاي تروريست لباس شخصي اعمال مي كند. هر چند براي مشروعيت بخشيدن به استفاده از از اين قدرت از قوه قضائيه و دادگاههاي فرمايشي و زندان و از اين قبيل استفاده مي كند. در حال حاضر دادگستري عملا استقلال خود را از دست داده و به بازوي سركوب رژيم تبديل شده است. بنابر اين بايد با آن همان گونه برخورد كنيم كه با نيروهاي سركوبگر نظامي برخورد مي كنيم.
در زمينه قدرت تطميع، رژيم با تسلط بر منابع مالي سرشار كشور مانند نفت و گاز و معادن واز اين قبيل و همچنين مالياتها و ساير درآمدهاي ناشي از فروش كالا و خدمات دولتي، كسب درآمد نموده وآن را براي جذب فرمانبرداران بيشتر و تشويق مزدوران خود هزينه مي كند و با اين كار قشري از افراد و گروههاي مشترك المنافع در اطراف خود ايجاد مي كند و از آنها به عنوان حاميان حكومت خود استفاده مي كند.
در زمينه قدرت اغنايي نيز با تمسك به توجيهات عوام فريبانه و با تكيه بر ناآگاهي مردم و فرهنگ منحط و سنتي لمپنها و تزوير و دروغ وريا و حتا انتخابات متقلبانه و دروغين، سعي در موجه جلوه دادن حاكميت خود دارد. وضع تئوريها و عقايد بي پايه و غير عقلايي و غير منطقي همانند ولايت فقيه و يا قرار دادن حاكميت خود در امتداد حاكميت خدا و پيامبران، سعي در مشروعيت بخشي به حكومت خود در نظر عوام ناآگاه دارد و يا با تبليغات دروغين و سو استفاده از ارائه آمارهاي ساختگي و فريبكارانه در زمينه هاي رشد اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي مي كوشد حاكميت خود را كارا نشان داده و وجود خود را براي ادامه حيات جامعه ضروري و مفيد نشان دهد، در حاليكه نه تنها مفيد نيست بلكه برعكس مانند يك انگل به شدت به حيات فردي و اجتماعي مردم ايران لطمه زده و مضر مي باشد.
خوشبختانه رويدادهاي سي سال گذشته و به خصوص حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري 22 خرداد 88 تا حد زيادي توانسته است پرده هاي تزوير و دروغ و فريب و ريا را از چهره كريه نظام به كنار زده و با آگاهي بخشي به عموم مردم در خصوص ذات پليد و جنايتكار نظام جمهوري اسلامي و اسلام سياسي باعث شكسته شدن ابهت دروغين آن در نظر مردم شده است و ضربه كاري را بر ركن اساسي حاكميت جهل و دروغ و خرافه و ظلم و جنايت وارد كرده است كه به نظر نمي آيد اين شكافها كه در بناي اين تشكيلات جهنمي ايجاد شده، قابل ترميم باشد.
جنبش آزاديخواهي و رهايي طلبي مردم اگر مي خواهد براي انحلال حكومت جمهوري اسلامي اقدام واقعي و موثر انجام دهد بايد به صورت فعالانه به هر سه پايه حكومت حمله كرده و ضربات ناتوان كننده وارد نمايد.
لازم به تذكر نيست كه حكومتها اساسا از ابزار سازمان براي پيشبرد اهداف خود سود مي جويند و در حقيقت، وسيله ی اعمال حاكميت آنها سازمان و سازماندهي و دیوان سالاری است. وجود نيروهاي سركوبگر نسبتا منظم و سازماندهي شده و نظام اداري بوروكراتيك هرچند ضعيف و ناكارا و نیز درآمدهاي كلان، به ادامه ی حاكميت فعلي كمك كرده است.
بنابراين، نيروهاي اپوزيسيون حاكميت و تمامي كساني كه سعي در انحلال جمهوري اسلامي به هدف تاسيس يك نظام مردمي و آزاديخواه و عدالت طلب دارند بايد خود را سازماندهي كنند زيرا بدون سازمان تشكيلاتي و حزبي و جبهه اي كاري از پيش نخواهند برد.
تشكيل هسته هاي اجتماعي و اتصال آنها در غالب شبكه هاي اجتماعي و همچنين، وجود احزاب منظم و با برنامه كه از پشتوانه مالي و اعتقادي و اجتماعي جمعيت زيادي از مردم برخوردار باشند، ابزارهاي اپوزيسيون براي به زير كشيدن حاكميت ستمكار است.
ضربه به اركان حاكميت بايد همزمان صورت گرفته و به هر سه پايه زر و زور و تزوير وارد شود .مثلا با نفوذ در نيروهاي مسلح و تشويق اعضا آنها به خارج شدن از این نیروها مانند فرار سربازان، عدم تمايل مشمولين به اعزام به خدمت سربازي و يا نافرماني از فرامين فرماندهان مزدور و جدا از مردم، مي توان تا حد زيادي اين نيرو ها را در مقابله با جنبش مردم،تضعيف نمود.
با كاهش دادن درآمدهاي دولت از طريق ضربه به منابع مالي آن، با نپرداختن مالياتها و قبوض متنوع و متعدد مانند آب و برق و گاز و غيره و سازماندهي اعتصابات در سازمانهاي مالي و درآمدزاي دولتي و وابستگان و تحكيم كنندگان به ظاهر خصوصي حاكميت مانند بانكها و شركتها و معادن و به خصوص، كارشكني در توليد و فروش نفت خام و فرآورده هاي آن، مي تواند جزو كارهاي اساسي محسوب شود.
شناسايي منابع در آمدي دولت و طرفدارانش در بخش خصوصي و ضربه زدن به آنها از طريق تحريم خريد و فروش كالاها و خدمات توليد شده از طرف آنها و از طرف ديگر اتلاف منابع و هدر دادنشان، بايد در دستور كار قرار گيرد.
تئوري پردازي راديكال در جهت بسط آزاديهاي مصرح در اعلاميه جهاني حقوق بشر، فروپاشيدن اركان تئوريك حكومت مانند ولايت مطلقه فقيه و حمله به مصداق آن و ترويج سكولاريسم و جدايي دين از دولت و مبارزه با اسلام سياسي و همچنين عدم همكاري با رژيم در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي، مي تواند پايه هاي مشروعيت جمهوري اسلامي را به لرزه درآورد.
اينها تنها يك سري سرفصل بودند كه به ذهن نگارنده رسيده است.بديهي است با هم انديشي در غالب گروهها و شبكه هاي اجتماعي مي توان به راه حلهاي مناسب و در عين حال متنوع و موثر، دست يافت