مردم توی خیابون ، خامنه ای بیابون!

پیشنهادات رسیده

————————

همه دوستانی که در جنبش اعتراضی ملت ایران شرکت دارند باید توجه داشته باشند و حتما دارند که رابطه جنبش و رژیم ، هم اینک از نوع جنگ است و نه معامله یا اصلاح  . جنگ شوخی بردار نیست و از هر متخصص جنگ که  بپرسید خواهد گفت در جنگ ، تنها و تنها ، باید دست به نبردی زد که شکست دشمن در آن حتمی باشد وگرنه آن نبرد جز فرسایش یا شکست خودی ،  چیزی نخواهد بود .

از همین رو ، کنش های اعتراضی مردم  نیز باید حتما به اختلال در گردش کار کشور به دست رژیم تقلبی آن بیانجامد ، و گرنه به جز تارو مار شدن و خستگی ،  پیامدی برای مردم محنت زده نخواهد داشت. اعتراض خیابانی اگر به ترک خیابان بیانجامد ، سودی برای مردم نخواهد داشت . این رژیم است که باید از خیابان برود. اینک که خفقان رژیم و کم کاری مردم ، امکان داشتن رهبر و حزب را از ملت گرفته و اعتصاب را بسیار مشکل کرده است ، خیابان بهترین جا برای هماهنگ شدن و ایستاندن دیکتاتوری است.   اگر خیابان تصرف و نگهداری شود ، می توان همانند تجربه مصر ، رژیم را زمینگیر کرده و به فروپاشی و گریز کشاند.

با این مقدمه ، به عنوان پای ثابت اعتراض های خیابانی دو سال گذشته به بازگویی تجربه خودم از اعتراضات 25 بهمن و 1 اسفند میپردازم . هدف آن است که هماهنگی فلج کننده رژیم ، به تدریج میان هم میهنان پدید آید و ، خواهشمندم در فراخوان های اعتراضی آینده خود به آنها توجه کنیم :

نخست ؛  ساعت فراخوان ها چنانکه در 25 بهمن و 1 اسفند شد ،  باید هر چه بیشتر به اوج  ساعت های کاری نزدیک ، و به تدریج به پیش از ظهر منتقل شود . تا اثر اختلالی آن در کار و رفت و آمد کاری در مرکز شهر بیشتر گردد. تاخیر در رسیدن کارمندان دولت و کاسبان و کم کاری آنان،  زندگی کسان بیشتری را از وضعیت عادی خارج و به وضعیت اعتراضی میکشاند.  فراخوان برای مثلا ساعت 17 ، تلف کردن فرصت بوده و ساعت 13مثلا  بهتر است . اگر خیابان در ساعات پایانی شب هم به تصرف مردم درآید ، از شب تا بامداد  فردا باید در آن بمانند تا  اثر اختلالی و تهدید کننده آن ، تازه از فردا برای رژیم پدید آید . ولی تصرف خیابان در میانه روز ، در همان دم اثر خود را آشکار میکند و تازه نفس ها میتوانند در پایان شب ، با پیشگامان جایگزین شوند و خیابان را تا  فردا نگهدارند.

دوم ؛ مکان های هدف نقطه ای و حیاتی ، خیلی بهتر از مسیر ها و مکان های خطی و طولانی هستند . در 25 بهمن طولانی بودن مسیر درگیری 11 کیلومتری میدان امام حسین تا میدان آزادی ، رمق کسانی را که بایست به میدان آزادی رسیده و آن راتصرف میکردند ، گرفت و آنان را پراکنده کرد.

سوم  ؛  در یک اسفند که مکان ، تمام میدانهای شهر و سپس خیابان 7 کیلومتری ولی عصر (مصدق) اعلام شد ، خوبی آن ، لشکر کشی پر هزینه گسترده و پراکنده رژیم بود . ولی بدی آن هم پراکنده شدن جمعیتی بود که برابر با 25 بهمن (یا بیشتر)  بودند و انگیزه بیشتری هم برای درگیری داشتند ولی به تمرکز پیروزی بخش نرسیدند.

چهارم ؛ نتیجه اینکه اعلام کردن دو یا سه هدف نقطه ای ، مهم و دور از هم مانند میدان فردوسی و صداوسیما یا میدان انقلاب و صدا و سیما یا خیابان پاستور و صدا و سیما ، بهترین شیوه  است . .این شیوه ، قشون تروريستي رژیم را کاملا تقسیم بر دو میکند و در مردم ، انبوهی جمعیتی به وجود می آورد که برای پیشگیری ، تصرف و حمله به کار خواهد آمد.

پنجم ؛ درگیری های قهرمانانه مردم در جنوب خیابان آزادی با قشون رژیم در 25 بهمن ، به خوبی اثبات کرد ، انگیزه مردم کم بهره جنوب شهر برای شکستن خفقان ، بسی نیرومندتر و کاراتر است . ازقضا این دسته از هم میهنان به خیابان ها و ستاد های اصلی رژیم نابکاران ، نزدیکتر نیز هستند . از این رو در راهپیمایی های ضد دیکتاتوری ،  بهانه های اقتصادی باید اصلی باشند و اعتراض بر ضد خفقان حاکمی که مسبب فقر است ، باید در خیابان های سکونت مردم آسیب پذیر صورت پذیرد و شعار های متناسب با آن نیز ساخته و سرداده شوند .

باید خیابان  را بر دیکتاتور ببندیم . دیکتاتور باید به بیابان برود