اختلاف میان مجلس و دولت پاسدار احمدی نژاد رو به اوج گیری می رود و به نظر می رسد که این فقط آغازی برای این موضوع باشد. برخی می پندارند که با توجه به بحرانی بودن اوضاع هر دو قوه باید از درگیری با هم پرهیز کنند اما واقعیت این است که این بحران است که اختلاف را دامن زده است. به این ترتیب که چشم انداز وخامت بی سابقه ی اوضاع عمومی کشور می رود که مجلس را که به شکلی یکی از دو قوه ی در اختیار دستگاه ولایت فقیه است به شدت نگران کند. اظهارات لاریجانی در باره ی این که سپاه نباید رقیب بخش خصوصی شود خود مبین آن است که مجلس از جانب ولی فقیه و بازار ماموریت یافته تا شتاب سپاه را در کنترل کامل اوضاع اقتصادی کشور کند نماید.
رو کردن پرونده ی تخلفات اجرایی دولت و تخلفات قانونگذاری مجلس به خوبی نشان می دهد که کشور بر اساس نه ضابطه های مشخص بلکه با هدف از سرگذراندن این یا آن مورد کوتاه مدت اداره می شود. به عبارت دیگر هیچ یک از دو قوه ی مجریه و مقننه برای کشور استراتژی مشخصی در اختیار ندارد و به همین دلیل نیز در موارد بسیاری تلاش می کنند که به یکدیگر رودست زده و قوه ی مقابل خود را در مقابل کار انجام شده قرار دهند.
در این میان ولی فقیه با کنترل داشتن بر شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت می تواند، به عنوان داور نهایی، اختلافات را پیوسته به نفع مجلس، یعنی به نفع خود، حل و فصل کند. موضوع محدود کردن درآمد مالی دولت از طرح حذف یارانه ها یکی از مثال های مشخصی بود که در آن پاسدار احمدی نژاد با شکست مهمی روبرو شد و نتوانست طرح سپاهی کردن اقتصاد را با آن شتابی که مورد نظر خود و پاسداران کودتاچی دیگر بود به پیش برد.
به نظر می رسد که این مهارکردن دولت پاسداران توسط مجلس در ابتدای مسیر خود باشد و در آینده ی نه چندان دور این اختلافات می تواند تشدید شده و به سوی آن برویم که انتخاب های دردناکی به دو طرف تحمیل شود. از یک سو باند کودتاچی سپاه برای آن که بتواند بحران را از سر به در کند باید دست های خود را باز و آزاد ببیند و از طرف دیگر هم ولایت فقیه هرچه بخواهد به سپاه اختیارات بیشتری دهد دست خود را در کنترل آنها بسته است. به همین دلیل این ترس دو طرفه از مهار شدن توسط ولی فقیه توسط سپاهیان و از مهار نکردن سپاه توسط ولی فقیه دیر یا زود حالت بن بستی را به کل نظام تحمیل کرده و او را در مقابل انتخاب هایی سخت و دشوار قرار خواهد داد.