سروده ای از مهر آیین
**************
یکی باحالت افسرده گفتا بس دلم تنگ است
دگر هرسازوآوازی بگوش من بد آهنگ است
ازآنروزی که پا براینجهان بگذاشتم دیدم
که دنیا باضعیفان دشمن وُهمواره درجنگ است
هرآنکس پای سالم دارد او بگریزد ازآوار
ولیکن میشود نابود آنکه پای او لنگ است
که مشهوراست این ضرب المثل درجمله ء دوران
که پای لنگ را قسمت همی آوار وهم سنگ است
که پای لنگ یعنی ضعف ” یعنی فقر وناداری
که زایل آن کرامتهای انسانی کند وین بربشرننگ است
اگر مکنت وثروت بهر انسانها ست خوش آوا
ولیکن فقر وناداری بسی زشت وبد آهنگ است
جوانان بهر وصل آرزوها درتکاپویند
که گر واصل شوند دنیایشان خوش آب وخوش رنگ است
ولیکن سیل حرمان گر روانش را بیازارد
بفکر برخی ازآنان رسد درمانشان بَنگ است
اگر مکنت ورا بودی کجا حرمان نمودی روی
که”حرمان ” فقر” ناداری” بدان بامرگ همسنگ است
یک از آثار آنهم تن فروشی عزیزانیست
که بهرزنده ماندن لاجرم با مرگ درجنگ است
وچون قادرنباشد حق خود ازحاکمان گیر
د تن خودرا فروشد وین عمل برحاکمان” هم جامعه ننگ است
نماد زندگی را زنده بودن هم نمی دانم !!!
چرا ؟ چون زنده است آنکس که بیهوش است یا منگ است
نماد زندگی شادی وخوشحالی وسرمستیست
که دائم با غم وزاریّ وگریه برسر جنگ است
نماد زندگی آن فکر نیک ذات انسانیست
خردورزان نیک اندیش را اینگونه فرهنگ است
نماد زندگی را برهدف مقیاس باید کرد
هدف گرخوب وُگل شد زندگی همواره ُگلرنگ است
خلاصه گویمت گرزندگی شد عاری ازمکنت
شود سرشار ازمحنت هدفها جمله بیرنگ است
برای نیل بریک زندگیّ نیک ( مهرآیین(
هماره نا موفق بوده ورویش پُر آژنگ است