نوشته ی رسیده: خطر میهن‌شیفتگی در ایرانیان

نوشته ی رسیده

خطر میهن‌شیفتگی در ایرانیان

نویسنده : کورش از تهران

******************

خطر این نوع آفت سیاسی / فرهنگی در حال حاضر در دو نوع روش دیده می شود

شوونیسم نوع اول که نوع سنتی آن است. در این رویکرد تحت این عنوان که “مملکت ممکن است تجزیه شود” سعی می شود به مردم و گروههای سیاسی این طور القاء شود که با محافظه کاری وعدم پویایی سیاسی، مبارزه با جمهوری اسلامی به مبارزه برای تغییرات بسیار بطئی و تدریجی تقلیل پیدا کند این نوع نگاه قصد دارد تاریخ را منجمد ساخته و به طور مکرر با بزرگ نمایی درباره “خطر تجزیه و آشوب” هر نوع کنش سیاسی بنیادی وتحولات زیر بنایی و شور و حرارت مبارزه ای را از مردم و به ویژه نسل جوان سلب سازد به عنوان مثال از افرادی که این روش سیاسی در آنها بارها دیده شده می توان به عزت الله سحابی یا داریوش همایون اشاره کرد.

این افراد هنوز قادر به درک این مساله ساده نیستند که تا زمانی که رژیم جمهوری اسلامی بر سر کار باشد خظر درگیری نظامی و تنش های منطقه ای ایران را تهدید خواهد کرد و لذا با طرح مداوم “خطر جنگ” و “خطرهرج و مرج”تلاش می شود نوعی ایستایی و حتی کنار آمدن با حکومت اسلامی به جامعه تلقین شود.

شوونیسم نوع دوم که بیشتر در تلویزیونهای سیاسی لس آنجلسی و برخی سایتها و خارج نشین ها دیده می شود این است که با بی عیب خواندن فرهنگ ایران باستان و یا اسطوره های ایرانی ، فرهنگ ایران پس از دوره اسلامی را یکسره نادیده بگیرند و تحت عنوان”پالودن زبان پارسی از لوث زبان عربی” و یا تفکیکهای”تازی/آریایی”(بر گرفته از شاهنامه) این طور به مردم القا شود که نژاد پاک آریایی از وقتی مورد حمله تازیان قرار گرفت به این روز افتاد.. در حالی که به نظر من مهمترین مشکل فرهنگی ما ایرانیان همان ثنویت اسطوره ای ماست که به طور مداوم افراد و گروهها و کشورها را به “اهورا / اهریمن” یا “دیو / فرشته” تقسیم می کنیم، اشکال این نوع رویکرد در این است که اختلاط زبان عربی با زبان فارسی را نمی خواهد قبول کند و دیگر آن که هیچ اشکالی در فرهنگ ملی و تاریخی و اسطوره ای ایران نمی بیند و با امتزاج فرهنگ اسلام با فرهنگ ایران با

انکار و نفی” برخورد می کند ،خطر این تفکر آنجاست که در دراز مدت امکان به وجود آمدن نوعی “میهن شیفتگی نژاد پرستانه” را افزایش می دهد و از چاه افراط گرایی شیعی/مذهبی ما را به چاه افراط گرایی ایرانی/ ملی پرتاب می کند،به نظر من تا زمانی که تعادل فکری در ایرانیان(یا حداقل نخبگان فکری) حاکم نشود آفت های استبداد فرهنگی میهن ما را تهدید می کند

اصل موضوع به نظر من نه اسلام است نه حتی مذهب شیعه اصل مبارزه با”حکومت اسلامی” است. زیرا به نظر من تلاش برای تغییرات مذهبی و رویکردهای توهین آمیزعبث خواهد بود ، گرچه معتقدم در حاشیه مبارزات مدنی و سیاسی می توان نقدهایی بر مذهب وارد ساخت، ولی هدف اصلی که تغییر حکومت جمهوری اسلامی به یک حکومت سکولار است را نباید از یاد برد

2 Comments

  1. با قسمت اوّل نظر شما کاملاً مؤافقم ولیکن با قسمت دوّم نظر شما که هماهنگ با نظرات باصطلاح روشنفکران مذهبی همانند سازگارا و خائنینی از این دست میباشد کاملاً مخالفم . از شما میپرسم که اسلام و خصوصاً مذهب شیعه در طول این 1200 سال
    چه خدمتی به کشور عزیز ما ایران نموده است ؟ در زمان صقویه یک جور ، قاجاریه یک جور دگر ، عثمانیها هم جور دگر و …… چرا به خود نمیآئید ؟؟؟؟؟؟؟

  2. I have been a fan of Khodrahagaran, but not anymore after this article. Our rich culture is different from the primitive culture of Arab ignorance. Iranians have no other choice but to return to their Persian identity.

Comments are closed.