گفتم و گفت: این قدرت اجتماعی دیگر چیست؟

گفتم: تو اینترنت   غرق شدی

 

گفت: تازگی ها متوجه یک چیز شدم.

گفتم: بگو.

گفت: خیلی صحبت از قدرت اجتماعی می شود. این دیگر چیست؟

گفتم: یعنی تا به حال نشنیده بودی؟

گفت: بیشتر در مورد قدرت سیاسی شنیده بودم.

گفتم: خوب بدیهی است. برای این که همه ی حواس ها به قدرت سیاسی بوده و کسی به قدرت اجتماعی توجه نمی کرده است.

گفت: اصلا این قدرت اجتماعی چی هست؟

گفتم: قدرت اجتماعی یعنی قدرت مردم.

گفت: و قدرت سیاسی چطور؟

گفتم: قدرت سیاسی یعنی قدرت حکومت.

گفت: خوب اگر حکومت در درست نمایندگان مردم باشد قدرت سیاسی می شود همان قدرت مردم دیگر.

گفتم: به طور نظری بله، به طور عملی خیر.

گفت: چطور؟

گفتم: مردم یک عده را انتخاب می کنند. اما بعد چگونه باید نظارت کنند که در طول چهار سال این منتخبین درست عمل می کنند.

گفت: خوب نهادهای نظارتی باید باشد.

گفتم: این نهادهای نظارتی را چه کسی باید نظارت کند.

گفت: خوب یک سری نهادهای دیگر.

گفتم: در نهایت می رسیم به این که مردم باید بر کار حکومت نظارت داشته باشند.

گفت: آیا قدرت اجتماعی یعنی این؟

گفتم: بله. قدرت اجتماعی یعنی سازمان ها و نهادهایی که مردم به کسی واگذار نمی کنند. بلکه خودشان در آن حضور دارند و تصمیم گیری می کنند و اجرا می کنند.

گفت: مثل چی؟

گفتم: مثل سازمان های غیر حکومتی، مثل شوراهای مدیریتی، مثل انجمن های محله و غیره.

گفت: این ها کارشان چیست؟

گفتم: این ها وظیفه شان این است مشارکت مردم در تصمیم گیری ها را تامین کنند.

گفت: یعنی چی؟

گفتم: یعنی از طریق این نهادها مردم زندگی خودشان را در دست دارند. امور کوچک و بزرگ جامعه را تحت مدیریت خویش دارند.

گفت: آیا این یعنی مردم تصمیم می گیرند که درآمد نفت را چگونه باید مصرف کرد؟

گفتم: به این معنا که مردم نماینده هایی را انتخاب می کنند که این کار را بکند. اما اگر آن نماینده ها برخلاف اراده ی عموم مردم در این باره تصمیم گرفتند جامعه چگونه باید واکنش نشان دهد.؟ آیا مردم باید چهار سال صبر کنند تا انتخابات دیگری شود؟

گفت: پس مردم باید واکنش نشان دهند.

گفتم: بله، و برای این منظور باید مکانیزم ها و نهادها و ساختارهایی باشد که مردم به وسیله ی آن این کار را کننند. این یعنی قدرت اجتماعی.

گفت: و آیا می توانی یک مثال دیگر بدهی؟

گفتم: در نظر بگیر که دولت یا مجلس بخواهد قانونی را تصویب و اجرا کند که اکثریت کارگران با آن مخالف هستند. در این صورت کارگران باید چه کنند؟

گفت: اعتراض.

گفتم: و برای اعتراض عمومی و موثر کارگران باید سازمان یافته باشند. یعنی باید نهادهایی مانند اتحادیه های کارگری در اختیار داشته باشند. اتحادیه های کارگری شکلی دیگر از قدرت اجتماعی هستند.

گفت: موضوع جدی است باید روی آن کارکرد…