گفتم و گفت: جنبه ی منفی کار ویکی لیکس

ویکی لیکس: جنبه منفی کاری که شد چه بود؟

گفت: دیدی ویکی لیکس چه غوغایی به پا کرده؟

گفتم: بله، خیلی وسیع است.

گفت: خوب دست یک عده را رو کرده است؟

گفتم: بله، دیدم.

گفت: فکر می کنی که چه اثراتی داشته باشه؟

گفتم: فکر نمی کنم اثر خاصی داشته باشه؟

گفت: یعنی چی؟ این همه افشاگری هیچ تاثیری نداره؟

گفتم:کاری که ویکی لیکس است در مقایسه با افشاگری های  کوچک دیگر مثل یک یک نهنگ و ماهی است.

گفت: آره، چند هزار سند است.

گفتم: نگرانی من این است که این ماهی بزرگ، با وجود آن که یک نهنگ است در اقیانوس اطلاعات گم شود.

گفت: یعنی چی؟

گفتم: می گویند اطلاعات زیادی اطلاعات را می کشد. وقتی شما هزاران سند مهم را هم زمان منتشر می کنید دیگر افکار عمومی نمی داند که چگونه آنها را دنبال کند.

گفت: یعنی می گویی فایده ندارد؟

گفتم: نمی گویم خود اسناد فایده ندارد، این روش را می گویم، یک زمان یک سند کافی بود که واترگیت بسازد. و حالا هزاران سند می آید و هزاران چیز پشت پرده رو می شود اما خبری هم نمی شود.

گفت: خوب حجم رویدادها زیاد است.

گفتم: صد البته، اما بد نبود که این اطلاعات به صورت طبقه بندی موضوعی و به ترتیب زمانی می آمد تا رسانه ها و مخاطبان بتوانند آنها را هضم کنند.

گفت: اما کاری که انجام شده چه تاثیری خواهد داشت؟

گفتم: این می تواند تاثیر عکس داشته باشد. یعنی افکار عمومی را عادت دهد که به هزاران رویداد مهم به چشم غیر مهم بنگرد.

گفت: یعنی از کنار آنها بگذرد.

گفتم: بله، و این ذهن ها را عادت می دهد که نسبت به خیلی از مسائل بی تفاوت شود،

گفت: خواسته یا ناخواسته.

گفتم: دقیقا. از این نظر باید دقیق بود و افکار عمومی را طوری در جریان افشاگری ها قرار داد که ارزش و اهمیت هر مورد از میان نرود

2 Comments

Comments are closed.