گفتم و گفت: خاتمی و یک بازی ضد مردمی دیگر

گفت: واقعا شرم نمی کنه؟

گفتم: کی؟

گفت: این خاتمی؟

گفتم: باز چه گفته؟

گفت: در اوج بی شرمی می گه رهبری ظلمی را که بر او شده است ببخشد.

گفتم: پس مردم به رهبری ظلم کرده اند نه برعکس.

گفت: این که اینو می گه.

گفتم: چه انتظاری داری. کسی که یک عمر است در جهت حفظ نظام دلخواهش دارد تلاش می کند جز این نمی تواند بگوید.

گفت: آخه اینها چه هدفی دارند؟

گفتم: افرادی مثل خاتمی یک نقش مهم دارند. آن این که هر وقت نظام دارد می رود به سمت سراشیبی و سقوط بیایند و یک جوری با وصله و جوشکاری، چرخ شکسته ی نظام را دوباره رو به راه کنند که فرونپاشد.

گفت: پس این حرف را حساب شده دارد می زند؟

گفتم: صد البته. همه کارهای وی حساب شده بوده است. مگر ندیدی در طول هشت سال چگونه هزاران نیروی موثر را فرسوده کرد، از بین برد و یا به دست نیروهای اطلاعاتی داد.

گفت: سرکوب قیام 18 تیر را به یاد دارم.

گفتم: در جریان آن قیام خاتمی نشان داد که اگر احساس خطر کند دستور قتل عام دانشجویان و مخالفین را نیز صادر می کند.

گفت: اگر او این قیام را سرکوب نکرده بود شاید اوضاع فرق می کرد.

گفتم: وی در طول هشت سال ریاست جمهوری خود جز نوکری ولی فقیه کاری نکرد. فقط چند تا سخنرانی آبدار این سوی و آن سوی برای تصویری متفاوت از یک نظام ضد بشری ارائه دادن.

گفت: فکرش را کنی مردم با خامنه ای و احمدی نژاد تکلیف خود را می دانند اما با این حقه بازهای مکاری مثل خاتمی خیر.

گفتم: این ها مهره هایی هستند که مورد حمایت جریان های داخلی و خارجی موافق نظام هستند و می دانند که باید نقش ها و چهره های متفاوتی از نظام ارائه دهند تا بتوان با آن بازی کرد، فریب داد و عمر برای رژیم خرید.

گفت: باید که این حقه باز را هر چه بیشتر افشاء کنیم…