گفت: تو هم می ری تورنتو؟
گفتم: چه خبر است؟
گفت: قرار است سبزهای سکولار آن جا کنگره برگزار کنند.
گفتم: در مورد چی؟
گفت: درباره ی سکولاریسم و جنبه های مختلف آن.
گفتم: بسیار خوب است.
گفت: فکر می کنی که از آن چه درآید؟
گفتم: نمی دانم، اما هر تلاشی برای نزدیک سازی ایرانیان به هم خوب است.
گفت: آیا ممکن است سبب تشکیل یک آلترناتیو شود؟
گفتم: شاید. به هر حال کار باید از جایی آغاز شود.
گفت: اما شانس این ها برای شکل دادن به یک آلترناتیو چقدر است؟
گفتم: باید دید چقدر به حرف بسنده می کنند و چقدر عمل می کنند.
گفت: یعنی معیار عمل است.
گفتم: بله، چون در طول سه دهه گذشته دهها جریان تلاش کرده اند آلترناتیو بسازند و چیزی از آن بیرون نیامده است.
گفت: چرا؟
گفتم: چون پی مصلحت مجلس انگاشتند، نشستند و گفتند و برخاستند.
گفت: آیا این یکی هم همین طوری است؟
گفتم: اجازه بدهید قبل از ارتکاب جرم کسی را محاکمه نکنیم. حرکتی که آغاز شده می تواند به جایی برسد اگر عمل کند.
گفت: یعنی چی عمل کند؟
گفتم: یعنی به دادن یک بیانیه اکتفاء نکند. بلافاصله در صدد آن باشد که یک رسانه ی مستقل و متکی به خود را تاسیس کند و با آن پیام خویش را به میان مردم ببرد. شعبه های متعدد در سراسر جهان بپا کند و به ترویج راهکارهای خویش بپردازد. ایرانیان را به همکار دعوت کند، جلسات عمومی بگذارد و مردم را دعوت به همکاری کند، همفکری مردم را بطلبد و نقد و انتقاد را بپذیرد، گفته های خویش را آیه منزل نداند و به دنبال تغییر و بهبود بخشیدن باشد. با مردم داخل کشور ارتباط برقرار کند و از آنها بخواهد که با این جریان هماهنگی کنند.
گفت: در یک کلام به دنبال تحقق حرف های خود باشد.
گفتم: بله، زیرا برای سخن گفتن فرصت زیاد بوده است اما کار عملی به اندازه ی کافی نبوده است. هر جریانی که بتواند این روند را دگرگون سازد و عمل کند موفق می شود حتی اگر بهترین راه حل نباشد.