یارانه ها و بستر بالقوه ی حرکت های اعتراضی
تحلیلی از دفتر سازمان خودرهاگران
بیست و هشت آذر 1389
————————–
طرح حذف یارانه ها، موسوم به طرح هدفمند کردن یارانه ها، کلید خورد. دولت روش های مختلفی را پیش بینی کرده است که شوک افزایش قیمت ها را نرم یا کنترل کند. حکومت امیدوار است که ترکیبی از تمهیدات و تهدیدات سبب شود که این جراحی خشن به صورت بی دردسر از سرش عبور کند. درباره ی واکنش مردم پیش بینی بخصوصی را انجام ندهیم. به یک واقعیت بپردازیم و آن این که میزان افزایش قیمت ها می تواند به حدی باشد که میلیون ها نفر در ماه های آینده در ایران، به تدریج، از تامین حداقل های ضروری برای زندگی خود ناتوان شوند. در این صورت چه روی خواهد داد؟ آیا باز هم ستم پذیری و ترس و انفعال سبب خواهد شد که صدا برنیاورند و آرام آرام از فقر و گرسنگی بمیرند؟ برخی حتی تا این حد هم پیش می روند و می گویند ممکن است مردم از گرسنگی بمیرند اما دم بر نیاورند.
به نظر می رسد که این پیش بینی نیز به همان اندازه که فکر کنیم مردم در روزهای آینده شورش کرده و رژیم را پایین خواهد کشید غیر واقعی است. باید واقع بین بود. واقعیت این است که آن کس که چیزی ندارد از دست دهد هر خطری را می پذیرد. تا این جا میلیون ها نفر حداقل ها را داشتند و برای حفظ آنها حاضر به خطر پذیری نبودند. اما اگر این حداقل ها را هم از دست دهند چه می کنند؟ در خانه ها می نشینند تا مرگ به سراغشان بیاید و یا به سراغ مرگ خواهند رفت؟
بدیهی است که افزایش قیمت ها اثرات خود را به صورت تدریجی نشان خواهد داد. یعنی کم کم مردم خواهند دید که در سطوح مختلف سطح زندگیشان فروکش کرده و به سوی از دست دادن آن چه تا امرز بقای فیزیکی آنها را در زیر خط فقر تامین می کرد می روند. در این صورت انگیزه خطر پذیری برای حفظ بقاء در آنها شکل خواهد گرفت. باز در این جا این خطر پذیری حالت مبارزه ی سیاسی را نخواهد داشت. بیشتر به سوی جرایم و کارهای «خلاف» برای تامین زندگی خویش خواهند رفت و چون کمیت این «خلافکاری» ها افزایش خواهد یافت امنیت اجتماعی از میان می رود. با استقرار نا امنی اجتماعی جامعه در حال عصبیتی به سر می برد که به طور معمول نمی تواند دوام آورد و باید تعیین تکلیف شود. روشن شدن وضعیت های بلا تکلیف به دو صورت ممکن است: یا از بالا یا از پایین. از بالا یعنی با زور و قهر دولتی که ممکن است تا مرز کودتا توسط نیرویی که مدعی استقرار نظم در جامعه است پیش رود و از پایین یعنی جامعه در تعیین سرنوشت خود دخالت می کند.
در شرایط آینده ی نزدیک در ایران و در صورتی که این روند فقر، جرم زایی، بحران امنیت اجتماعی پیش آید هر دوسناریوها ممکن خواهد بود، اولی طرح سپاهیان است که به این بهانه قتل عام راه بیاندازند، همه مخالفان خودی و غیر خودی را تارومار کنند، انتخابات، حتی به شکل تقلبی آن را، لغو کنند و در نهایت با آزمایش بمب اتمی خود کره ی شمالی خاورمیانه را شکل دهند. دومی، یعنی دخالت مردم برای تعیین تکلیف در صورتی ممکن است که بخش آگاه و کنشگر جامعه برای این منظور آمادگی به دست آورد. و آمادگی یعنی خودسازماندهی.
از همین حالا لازم است که نیروهای اجتماعی معترض و آگاه که می خواهند کاری کنند دست به خودسازماندهی بزنند. یعنی جمع های کوچک تشکیل دهند و در آن جمع ها به بحث، آموزش و فعالیت بپردازند. بحث در مورد شرایط و آن چه باید کرد، آموزش درباره ی کارهایی که جمع می تواند انجام دهد و فعالیت یعنی وارد کنش شدن و در سازماندهی اعتصاب و تحصن و شعار نویسی و اعتراض و آگاه سازی مردم نقش مشخص عملی ایفاء کردن.
نتیجه این که حذف یارانه ها شرایط را آماده کرده است. اما این شرایط به صورت بالقوه است. تبدیل آن به یک امر بالفعل اینک به انتخاب ما بستگی دارد