روانشناسی اجتماعی استبداد زدگی – 6 – پژوهشی از کورش عرفانی

ریشه های فرهیختگی و نافرهیختگی
اما چه می شود که یک فرد، با معیار و بر اساس تعریفی که در بالا ارائه دادیم فرهیخته یا نافرهیخته می شود؟
ریشه های تربیتی
بی شک فرهیختگی و نافرهیختگی بر بنیاد شرایط تربیتی است. این شرایط به دو بخش قابل تقسیم بندی است: عواملی که در ورای اراده ی فرد عمل می کنند و عواملی که به اراده و انتخاب های فرد مربوط است.
در بخش نخست عواملی را می بینیم که به ویژگی های بسیار محدودی که از طریق وراثث منتقل می شود و نیز به شرایطی که موقعیت اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی محیط زادگاه و نخستین محیط های تربیتی فرد در دوران کودکی و نوجوانی باز می گردد. در این باره شرایط مادی و جایگاه طبقاتی فرد و خانواده نقش عمده را ایفا می کنند. به زبانی دیگر، تربیت انسان از درون شکم مادر آغاز می شود، تغذیه و آرامش یا عدم آرامش محیطی که مادر در آن بسر می برد می تواند بر طفل موثر باشد. پس از آن، محیط تربیتی کودک است. برخورد فیزیکی تند با نوزاد و نادیده گرفتن یا نگرفتن این امرکه نوزاد نسبت به لمس کردنش، حرکت دادنش، صداهایی که می شنود، حرارت مناسب یا نا مناسبی که براو تحمیل می شود، تغذیه کافی، غنی، به اندازه و به موقع یا نبود آن، نوع پرکردن اوقات بیداریش، شرایط بستری که در آن نگه داری می شود، محیط آرام برای خواب واستراحتش، تعداد و میزان بیماری هایی که باید از سر بگذراند و نحوه پرداختن و درمان آنها،…
بعد اینکه از چه زمانی با بچه ارتباط برقرار می شود؛ چگونگی این ارتباط، کمیت و کیفیت آن، افرادی که ارتباط برقرار می کنند، عواملی که در محیط سبب آرامش یا ناآرامی او می شود؛ بکارگیری تکنیک های درست تربیتی، بهره وری از امکانات کمک آموزشی، تفریحی و فعال سازی ذهن و مغز کودک، زمان، نوع و کیفیت آشنا ساختن وی با رنگ ها، تصاویر، حرکت ها، موسیقی و کارکردن روی ظرفیت های کنشگری، تحرک ورزی، سینه خیزرفتن، آغاز راه رفتن، زمان وچگونگی به حرف آمدن بچه، برقراری ارتباط کلامی توسط پدر ومادر جهت تقویت سخنگویی، اصلاح و بهبود آن، تسریع و شتاب بخشیدن به آن، یاری رساندن کودک به برقراری ارتباط با اشیاء یا افراد، بازی کردن فردی و یاجمعی، استفاده ی درست و مفید از اسباب بازی ها، درک تصویر متحرک، فیلم، کارتون، صداها، بوها، رنگ ها، جسم ها، میوه ها، مواد غذایی، یاری رساندن به کودک برای برقراری ارتباط سازنده با سایر کودکان، کاهش رفتارهای منفی و تبدیل حسادت به رقابت سالم، احترام گذاشتن به انتخاب های معقول وی و برخورد مسالمت آمیز داشتن با انتخاب های به زعم افراد بالغ «غیرمنطقی»، تقویت خلاقیت کودک از طریق نقاشی، مجسمه سازی، رقص، داستان خوانی، بازی با حروف و اعداد و یا بازی های جمعی با یکدیگر، آشنا ساختن کودک با زبانی خارجی، با افرادی دیگر از جنس و رنگ و قیافه ای دیگر، آموختن تدریجی فن ارتباط و آشنایی با همسالان غریبه ی دیگر، آشنا ساختن و در تماس قرار دادن وی با حیوانات خانگی، افزایش و تقویت تقسیم کردن خوراکی یا اسباب بازی یا قلم و کاغذ با دیگران به گونه ای ارادی و قابل فهم، تقویت تخیل و خلاقیت ادبی و هنری. تقویت کلام از طریق ارتباط گفتاری صحیح و توام با غنای واژگانی و احترام….
و بعد از وارد شدن به عرصه ی رسمی آموزش و پروش، ارائه ی یک تعلیم و تربیت درست، پربار، توام با احترام و تقویت اندیشه ورزی، خلاقیت، کنجکاوی برانگیز، شدت بخشیدن به درجه ی کنشگری دانش آموز و رفتن به سوی روش تفهیمی تدریس، در اختیار گذاشتن امکانات و وسایل ومحتوای آموزشی کافی، فراوان و مناسب و برقراری ارتباط سالم و سازنده میان دانش آموزان و ادامه ی این روش آموزش محتوا گرا و توام با احترام در تمامی سطوح آموزشی…
در سطح خانواده حق انتخاب قائل شدن برای کودک، به نظر و حرف او توجه کردن، وی را مورد تنبیه فیزیکی و یا خشونت روحی قرار ندادن، دادن توجه و احترام و محبت و عشق کافی به فرزند، ایجاد جو سالم و سازنده میان فرزندان باهم و پدر و مادر از سوی دیگر، برنامه ریزی برای پرکردن صحیح و سازنده اوقات فراغت فرزندان و دخالت دادن رای آنها برای تصمیم گیری..