به نظر می رسد که رژیم اسلامی در آخرین ماه های عمر خود تمامی مرزها را درنوردیده و قطار نظام ترمز بریده است. خبر دستگیری آقای خلیل بهرامیان، وکیل فرزاد کمانگر و شیرین علم هوولی را دستگیر و به نقطه ی نامعلومی هدایت کردند. به این ترتیب مشخص می شود که از این پس در ایران هیچ کس و هیچ چیز نیست که از حداقل امنیت حتی در چارچوب های عادی قانون رژیم نیز برخوردار باشد. چنین امری به معنای آن است که باید منتظر هر خبر دیگری بود، هر خبری که در این ساعت حتی به تصور ما هم نمی آید.
این گونه رفتارها به طور معمول از رژیم هایی بر می آید که به طور عملی در انتهای راه هستند و این نکته را نیز خود دریافته اند که در آخر راه هستند. به همین دلیل به سوی دیوانه وار ترین طرح ها و تفکرات می روند و به قولی، کشتی را با خود غرق می کنند. در چنین شرایطی از آن جایی که هیچ نیروی خردگرایی در درون نظام وجود ندارد که بخواهد از بالا مانع از اقدامات جنون آمیز این افراد شود باید رفتار جنون آمیز آنها را از پایین و از درون جامعه سد کرد، یعنی اجازه نداد که ایرانی را برای بقای چند روزه ی خویش ویران کنند.
رفتارهایی از این دست بیانگر یک حالت عصبی و روانی است که می تواند تا مرز بمباران و موشک آفرینی برای آغاز یک جنگ پیش رود. به این ترتیب بعید نیست که سران رژیم از سر ناامیدی و وحشت از سقوط مسلم دست به حرکتی در خلیج فارس بزنند که شروع کننده یک نبرد خونین و ویران کننده برای ایران باشد.
با توجه به این که چنین احتمالی هر روز قویتر می شود باید به سرعت در فکر بود تا با حرکتی گسترده و قاطع اقدام به خلع قدرت از حاکمان کنونی کرد و به این ترتیب کار این رژیم را قبل از آتش زدن ایران بر اثر جنون و ترس از نابودی تمام کرد.