یلدا

یلدا

ستایم ازته ِ دل نور ِمهر یکتا را
که روشناییِ او پُرنموده دنیا را
رسید اوّل دی آن ؛ زمان میلادش !!
که بعد آن بفزاییده روشنی ها را
به پاس زایش خورشید ومهر عالمتاب
نشسته ایم به تکریم ؛ جشن یلدارا
قدوم کودک فرخنده پی مبارک باد
که نیکی اثرش پر نموده دنیا را
ببوده عمر همین کودک ازحساب برون
ولیک “هفت هزاراست ” عمر “یلدا را
که قبل زادن زرتشت بوده این آیین
درون کشورو دیگرگرفت دنیا را
به کیش مهر بُدی شُهره ودگرنامش
الاهه بود زخورشید ونام ” میترا را
سرم زفخر نگنجد درون کاشانه
برون شدست وبپیموده تا ثریّا را
که مردم وطن ما درآن زمان کُهَن
ربوده گوی زمیدان علم ِ دنیا را
چنانکه شهره شدی درعلوم کیهانی
هنوز درعجب اند جمله این معمّا را
چه شد که منبع تقویم را نمود به “هُور”؟
بجای ماه وچه فکر گران بُد آنها را !!!
چگونه درک نمودی بُده درازترین ؟
شبی که شهره نمودست نام یلدا را ؟
نخفتی آنشب وبیدار تا سحر ماندی
که تا بچشم ببینند آن اهورا را
زمیوه ها وزآجیل ِ گونه گون خوردی
پیاله ها زدی آن باده ِ مهناّ را
شبی دراز نشستی همه به شادی وشور
که تا به چشم ببینند مهر یکتارا
وگویدت که مِهین باد عمر شادی تو
وشادی وخوشی ات پرکنند فردا را
ببوده فخر من اینک که ؛ (مهرآیین) ام!
بدارم ازهمه ء مردم این تمنّا را
که مهر پیشه نمایند وبرهمین آیین
نشاط ومهر ببخشند ” جمله دلها را
—————–

سروده ای از: مهرآيين

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*