به گزارش ایسنا، عادل آذر با اشاره به این که اگر ایران از لحاظ بهرهمندی از منابع طبیعی نظیر نفت، گاز و منابع زیر زمینی با کشوری مثل ژاپن مقایسه شود، به این نکته پی خواهیم برد که کشور ما وضعیت بسیار مناسبی دارد، حال آن که کشورهایی نظیر ژاپن، کرهجنوبی و ترکیه جایگاه اقتصادی بهتری دارند، میگوید: متاسفانه رتبه اقتصاد ایران در جهان بالای یکصد است و از نظر رفاه اقتصاد میان کشورها جایگاه هفتاد و پنجم را دارد؛ ضمن این که نرخ تورم ایران دو رقمی است. این مشکلات البته دلایل متعددی دارد که بخشی از آن مربوط به سابقه تاریخی است و به مشکلات حکومتی به ویژه در صد سال اخیر برمیگردد.
او با اظهار این عقیده که حکومتهای گذشته نتوانستند از استعدادهای بالقوه کشور به خوبی استفاده کنند و جریان نخبهکشی که از دوره قاجار آغاز شد و تا دوران پهلوی نیز ادامه داشت و بزرگانی نظیر امیر کبیر را به نابودی سپرد، به این عقب ماندگیها دامن زد، معتقد است: بعد از انقلاب امید میرفت با حکمفرما شدن مدیریت اقتصاد مدرن، بسیاری از این مشکلات حل شود، اما متاسفانه بحرانهایی مثل تحریم اقتصادی از جانب آمریکا و نیز جنگ تحمیلی هشت ساله، وضعیت اقتصادی ایران را نابسامان کرد.
وی میافزاید: در حال حاضر برخی از مشکلات تا حدودی برطرف شدهاند. پس از جنگ و بعد از کسب استقلال سیاسی، کشور به ثبات مدیریتی خوبی رسید، به گونه ای که بسیاری از عقب ماندگی های اقتصادی جبران شد. از جمله کارهایی که در زمینه برطرف شدن این عقبماندگی ها صورت گرفته است، ابلاغ فعالیتهای اصل ۴۴ قانون اساسی لایحه اجرای سیاستهای کلی این اصل، قانون برنامههای پنج ساله و نیز تدوین چشمانداز بیست ساله است که با تحقق اینها، بسیاری از مشکلات اقتصادی حل می شود.
آذر با تاکید بر این که بزرگترین مشکل در راستای تحقق این اهداف، توجه نداشتن به بحث بهرهوری است، میگوید: بهرهوری به معنی استفاده از نرمافزارها به جای سختافزارها است؛ به این معنی که به جای استفاده از نفت، از علم و دانش و منابع فیزیکی استفاده شود. در ایران، نهضت بهرهوری مورد بی توجهی واقع شده است. بهرهوری در حقیقت استفاده درست از مغزافزارهاست. در ژاپن ۸۷ درصد رشد تولید ناخالص داخلی(GPD) از طریق مغزافزارها و فقط ۱۳ درصد آن از طریق منابع فیزیکی به دست میآید، حال آن که در ایران حدود ۷۸ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی مربوط به منابع فیزیکی است.
او ادامه میدهد: به جای این که نفت که یک دارایی بین نسلی است، فروخته شود و درآمد آن برای ایجاد ارزش افزوده، تولید و ثروت استفاده شود، این درآمد صرف هزینههای جاری شده است. به همین دلیل ۷۸ درصد رشد تولید ناخالص داخلی، حاصل فروش منابع داخلی به ویژه نفت و فقط ۲۲ درصد مربوط به منابع دیگر به ویژه علم و دانش است و این فاجعهای بزرگ و جبرانناپذیر است. توجه نکردن به بحث بهرهوری و کارایی سبب شده که در بودجههای سالانه، از هر صد واحد پولی که صرف طرحهای عمرانی میشود، فقط ۵۵ واحد آن تبدیل به کار خروجی شود و ۴۵ واحد دیگر آن ناکارآمد باقی بماند و این به معنای ضایع شدن پول است.
رییس کنونی مرکز آمار ایران میگوید: برای نمونه در سال ۱۳۸۷ بودجه عمرانی، ۲۴ هزار میلیارد تومان بود. حال آن که به دلیل مدیریت نادرست و عدم کارایی، قسمت زیادی از این بودجه ضایع میشود. این ها بزرگترین آسیبهایی است که اقتصاد کشور را تهدید میکنند. امروزه به دلیل مشکل بیکاری، تورم و نیز عدم کنترل نقدینگی با وجود منابع عظیمی که در کشور وجود دارد، بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ما زیر خط فقر مطلق و بیش از ۳۰ میلیون نفر آنها زیر خط فقر نسبی به سر میبرند.