کورش عرفانی
رادیو زمانه
اگر محدودیتهای ناشی از وزن سایر احزاب برنده در انتخابات اسرائیل و قاطعیت کاخ سفید نتواند تندرویهای نتانیاهو و متحدان راست افراطی او را مهار کند، باید منتظر دوران پرحادثهای در خاورمیانه باشیم. به همان میزان که فلسطینیها درباره آینده خود نگران هستند، ایرانیها نیز باید پیروزی نتانیاهو را جدی تلقی کرده و خود را برای سناریوهای خطرآفرین آماده سازند.
انتخابات پارلمان اسرائیل با اعلام پیروزی حزب «لیکود» به پایان رسید. میزان مشارکت ۷۱.۸ درصد بود که به نسبت انتخابات سال ۲۰۱۳ چهار درصد افزایش نشان می داد. در ساعات اولیه دو جریان «اتحاد صهیونیست» و «لیکود» شانه به شانه حرکت میکردند. در نتیجه نهایی، لیکود با ۲۴درصد آرا و کسب ۳۰ کرسی به پیروزی دست یافت. حزب اسحاق هرتزوگ ۱۹درصد آرا و ۲۴ کرسی را به دست آورد. نتانیاهو اعلام کرد که به سرعت دولت جدید خود را در ائتلاف با احزاب دست راستی کوچکتر مانند “خانه یهودی” و “اسرائیل خانه ما” تشکیل میدهد. این پیروزی چگونه بر روند جریانات سیاسی خاورمیانه و جهان تاثیر خواهد داشت؟ اثر آن بر مذاکرات بر سر پرونده اتمی ایران چه خواهد بود؟
موضوعات اصلی انتخابات
موضوعات مهمی که در انتخابات اخیر اسرائیل مورد نظر جامعه بود به دو بخش سیاسی و اقتصادی-اجتماعی تقسیم می شد. در بخش سیاسی دو بحث مهم مطرح در میان سیاستمداران، رسانهها و بخشهایی از جامعه عبارت بود از خطر اتمی ایران از یکسو و سرنوشت مذاکرات با فلسطینیها از سوی دیگر.
در حالی که دو جناح چپ میانه و اعراب اسرائیلی در مورد این دو موضوع مواضع نرمتر و انعطاف پذیرتری نشان داده بودند، دو جناح راست میانه و راست افراطی، ستیز آشکار خود با هرگونه توافق زیربنایی و درازمدت میان ایران و آمریکا و تشکیل کشور مستقل فلسطینی را نشان داده بودند.
بسیاری میخواستند بدانند آیا اکثریت اسرائیلیها با رای خود نشان خواهند داد که آیا در قبال ایران اسیر ترس ساخته و پرداخته دولت نتانیاهو شدهاند یا خیر. دیگر این که آیا خواهان صلح و همزیستی با فلسطینیها به صورت دو کشور مستقل همسایه هستند یا نه. این دو سوال از حیث سیاسی بر فراز جامعه اسرائیل می چرخید و مشخص میسازد که آیا اسرائیلیها با رای خود خواهان در این دو زمینه مایل به صلح و راهحل مسالمتآمیز در این دو زمینه هستند و یا جنگ و برخورد نظامی. نتیجه انتخابات پاسخ این پرسش را داد.
در عرصه اقتصادی-اجتماعی نیز سه موضوع مهم، کمبود مسکن و افزایش قیمت خرید یا اجاره مسکن بود، دیگری گرانی زندگی و تورم مزمن و سوم موضوع بیکاری و خطر رکود اقتصادی.
پیشبینیهای قبلی
نظرخواهیهای پیش از آغاز انتخابات، نشان میدادند که برخلاف چند ماه پیش که لیکود در راس به سر میبرد، «اتحاد صهیونیست» توانسته بود پیشی بگیرد. برای این که یک حزب بتواند در پارلمان اسرائیل اکثریت را به تنهایی از آن خود کند لازم است ۶۱کرسی را از آن خود سازد. اما چون چنین امری برای هیچ یک از دو حزب «کارگر» و «هاتنوعا» ممکن جلوه نمیکرد، این دو حزب بر آن شدند که با ایجاد «اتحاد صهیونیست» شانس را بیازمایند.
قرار بر این بود که رهبران این دو حزب، هر یک به نوبت به مدت دوسال پست نخست وزیری را از آن خود سازد. کاهش شانس لیکود و به طور مشخص فرد «بنیامین نتانیاهو» در هفتههای آخر نزدیک به انتخابات نمادی بود از خطاهای تاکتیکی او مانند شرکت در سخنرانی در کنگره آمریکا که سبب شد تشنجی بیسابقه در روابط واشنگتن و تل آویو به وجود آورد و منافع درازمدت اسرائیل را به خطر اندازد.
اما نتانیاهو درست ۲۴ ساعت مانده به آغاز انتخابات، با طرح این موضوع که در زمان نخست وزیری او چیزی به اسم کشور مستقل فلسطینی تشکیل نخواهد شد، تلاش کرد که راستهای افراطی را با خود همراه، یا بهتر است بگوییم همراهتر سازد. یک اعلام جنگ علنی و پیشاپیش به فلسطینیها در مورد آینده آنها.
بازگشت جنگطلب
مجموع این مانورها به نتانیاهو اجازه داد که با فاصله کمی بر رقیب خود «اتحاد صهیونیست» غلبه کند، در حالی که به دلیل پخش شدن آراء و قدرت جناحهای دیگر، او باید در دل یک دولت ائتلافی عمل کند- و به همین دلیل شاید مجبور شود توجه بیشتری به مسائل داخلی در حوزه اقتصادی و اجتماعی نشان دهد -، اما کمتر کسی است که نداند به آب و آتش زدن او برای بازگشت به قدرت برای پیاده کردن طرحهایش در حوزه سیاست خارجی است.
با انتخاب او، رویای دولت فلسطینی به طور عملی نقش بر آب میشود و فلسطینیها و حامیان آنها را در مقابل انتخابهای سختی قرار خواهد داد. شاید انتفاضه سوم برای فلسطینیها ابزاری باشد برای مقابله با وعده نتانیاهو مبنی بر ممانعت از تشکیل دولت مستقل فلسطینی. موضوع دیگر اما ایران است که به نظر میرسد دل مشغولی اصلی نتانیاهو باشد.
بدون تردید، او تمام تلاش خود را خواهد کرد توافقی میان ایران و گروه ۱+۵ صورت نگیرد. نتانیاهو خواهد کوشید که هیچ گونه نزدیکی استراتژیکی میان ایران و آمریکا پیش نیاید. برای این منظور او توان خود را بسیج کرده و به سوی آن میرود که با لابی قدرتمندش در آمریکا و اروپا و نیز با تهدید به اقدام نظامی، واشنگتن را از نزدیک شدن به تهران منصرف کند.
این شاید همان دلیلی باشد که در روزهای آخر مهلت باقیمانده برای پایان مذاکرات، دولت های ایران و آمریکا را وادار سازد برای قراردان نتانیاهو در مقابل عمل انجام شده، هر چه سریعتر اختلافات خود را کنار گذاشته و به یک توافق سیاسی دست پیدا کنند.
در حالی که بازگشت راست افراطی و نتانیاهو به قدرت در اسرائیل میتواند موجبات نگرانی اوباما و جان کری را از یکسو و روحانی و ظریف را از سوی دیگر فراهم سازد، هستند جناح هایی در تهران که از این بابت خوشحال بوده و بهانه لازم برای ناکام گذاشتن مذاکرات را پیدا کنند.
تندروهای طرفین
جناح های تندرو روحانیت، بازاریهای انحصارطلب مانند موتلفه و فرماندهان سپاه که آینده اقتصادی و سیاسی خود را در دل یک توافقنامه جامع نهایی در خطر میبینند، بی شک افراط کاریهای نتانیاهو را در هفتهها و ماههای آینده بهانه قرار خواهند داد تا اصل مذاکرات و احتمال امضای توافقنامه را به طور جدی به چالش بکشند.
چنان چه دیدیم فقط یکی از حرکتهای مقدماتی این جریان، یعنی نامه ۴۷ سناتور آمریکایی به رهبران ایران، اینک به یک مانع برای دستیابی به توافق احتمالی تبدیل شده است.
جان کلام این که بازگشت نتانیاهو برای منطقه خاورمیانه خطرساز است. او آمده است تا در مسیر اجرای طرح «اسرائیل بزرگ» علاوه بر تدارک پایان بخشیدن عملی به طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی، یکی از موانع استراتژیک بر سر راه تحقق این طرح را از میان بردارد: ایران به توافق رسیده با آمریکا و تبدیل شده به متحد منطقهای او در خاورمیانه.
به همین خاطر، اگر محدودیت های ناشی از وزن سایر احزاب برنده در انتخابات اخیر در اسرائیل از یکسو و قاطعیت کاخ سفید ازسوی دیگر نتواند تندرویهای نتانیاهو و متحدان راست افراطی او را مهار کنند، باید منتظر دوران پرحادثهای در این منطقه از جهان باشیم.
به همان میزان که فلسطینیها درباره آینده خود نگران هستند، به نظر میرسد که ایرانیها نیز باید پیروزی نتانیاهو را جدی تلقی کرده و خود را برای یک سناریوی سهمگین آماده سازند.
Leave a Reply