- تاریخ سیاسی ایران خلاصه می شود در جنگ برای تصاحب قدرت در بالا، شاید بد نباشد یک بار به شکل دهی به قدرت در پایین هم نظر افکنیم
- قدرت در پایین یعنی قدرت اجتماعی و قدرت اجتماعی یعنی قدرت سازماندهی شده ی مردم در یک جامعه
- با شکل دهی و تقویت قدرت اجتماعی جامعه توان عملی برای شرکت در تعیین سرنوشت خویش را پیدا می کند
- قدرت اجتماعی در سه مرحله می تواند نقش آفرین باشد: در مرحله ی آماده سازی برای سرنگون سازی رژیم، در طول حرکت سرنگون سازی و در نهایت در فردای سرنگونی
- وجود قدرت اجتماعی به معنی این است که جامعه می تواند با قدرت سیاسی به صورت هدفمند، سازماندهی شده و توانمند روبرو شود
- نبود قدرت اجتماعی در یک جنبش به معنای نبود حضور فعال مردم در شکل دهی به آینده است
- یک اکثریت حتی مطلق که ناراضی اما منفعل و ساکت باشد دلیل بر وجود قدرت اجتماعی برای یک جنبش نیست، قدرت اجتماعی به معنای نیروی سازماندهی شده مردمی است که قادر به عمل است
- اگر تمام حواس و تمرکز و توجه به بالای هرم حاکمیت و به فقط به قدرت سیاسی باشد و از تلاش برای شکل دهی به قدرت اجتماعی غافل شویم در این صورت نباید انتظار داشته باشیم که حتی در صورت بروز یک تغییر سیاسی، آن تغییر به نفع مردم باشد
- شکل دهی به قدرت اجتماعی از طریق کاری است که در برگیرنده ی دو عنصر باشد: 1) تقویت خودآگاهی میان مردم 2) تقویت خودسازماندهی میان نیروهای خودآگاه جامعه
- سازمان خودرهاگران بخش اصلی فعالیت خود را بر روی تقویت قدرت اجتماعی در جامعه ی ایران متمرکز می کند. یعنی قدرت سازماندهی شده ی مردمی
- در حالی که بخش بزرگی از اپوزیسیون ایرانی به موضوع قدرت سیاسی پذیرفته اند ما تلاش داریم که اهمیت موضوع قدرت اجتماعی را مد نظر داشته باشیم و برای آگاه سازی و سازماندهی نیروهای اجتماعی تلاش کنیم
- هنگامی که قدرت اجتماعی در جامعه شکل گیرد هم می توان رژیم را پایین کشید، هم می توان قدرت را به دست دیکتاتورهای جدید نسپارد و هم می توان اقدام به مدیریت جامعه با حضور فعال مردم کرد
Comments are closed.
Thanks for writing about this. There’s a heap of solid tech info on the internet. You’ve got a lot of that info here on your site. I’m impressed – I try to keep a couple blogs reasonably live, but it’s a struggle sometimes. You’ve done a great job with this one. How do you do it?