گفت: بدجوری دعوای گرگ ها بالا گرفته است؟
گفتم: کدام گرگ ها؟
گفت: همین جناح های حاکمیت را می گویم؟
گفتم: بیچاره گرگ،
گفت: حتما شنیدی که گرگ ها وقتی گرسنه می شوند، همدیگر را می درند.
گفتم: آره، این را همه می دانند. تو چه جوری ربط می دهی به اینها؟
گفت: وضع اقتصادی خراب است، تحریم ها اوج گرفته و به زودی با حذف یارانه ها مردم ممکن است به خیابان ها بریزند.
گفتم: آینده شان تیره و تار است.
گفت: نه راه پیش دارند و نه راه پس. یا باید تسلیم غرب شوند یا تسلیم مردم.
گفتم: ولی فرق است بین این دو.
گفت: مسلم است، اما یک نقطه ی مشترک دارد، در هر دو حالت رفتنی هستند.
گفتم: در حالتی که به مردم تسلیم شوند می روند، اما در مورد تسلیم به غرب چطور؟
گفت: نظام جمهوری اسلامی طوری ساخته شده است که فقط اگر بسته و تحت مدیریت خودشان باشد قابل دوام است.
گفتم: خوب مگر تسلیم به غرب کنترل اوضاع را از دست این ها خارج می کند؟
گفت: بله، هم غرب و هم رژیم یک چیز را می خواهند: منافع اقتصادی ایران را.
گفتم: پس با هم رقیب هستند.
گفت: بله و به همین دلیل یا مافیاهای رژیم آن را نمی پذیرند و در تضاد با منافع خود می دانند
گفتم: پس ناممکن است
گفت: ناممکن نیست، اما پرهزینه است.انجام آن رژیم را تبدیل به چیز دیگری می کند
گفتم: آیا رژیم جمهوری اسلامی می تواند چیز دیگری هم بشود.
گفت: فکر نمی کنم، هیچ رژیم تمامیت گرایی نتوانسته متحول شود، چنین رژیم هایی یا آن چنان که هستند دوام می آورند و یا اگر تغییری را آغاز کنند می روند.
گفتم: مثال اولی رژیم صدام است و مثال دوم حکومت شوروی.
گفت: دقیقا، به همین دلیل امیدی به آینده ی نظام جمهوری اسلامی نیست.
I’ve been seeking for a bit for some high-quality stories or weblog posts in this type of area . After searching in Google, I at last found your website. After looking this material, I knew I have found just what I want. Thanks!
Thank you so much, there aren’t enough articles on this… keep up the good writing.