گفتم: دیدی تو شیلی چه کردند؟
گفت: آره، کارشون واقعا عالی بود.
گفتم: وقتی یک جامعه ای یاد بگیرد که به جان انسان اهمیت بدهد همه کار می کند
گفت: درست برعکس ایران.
گفتم: در جامعه ی ما حکومتی است که برای جان انسان کمترین ارزشی قائل نیست
گفت: و این سبب می شود که مردم هم نسبت به جان هم بی اعتناء باشند.
گفتم: معلومه، وقتی مردم یاد نگیرند که ارزش جان انسان چیست چگونه می خواهی که آن را رعایت کنند.
گفت: به نظرت راهی داره که این تغییر کنه؟
گفتم: بله، گام اول آن این است که این حکومت ضد بشری را بزنیم کنار.
گفت: ولی چه جوری؟
گفتم: راه های زیادی هست، اما برای این که یکی از این راه ها را بریم باید اول اهل حرکت باشیم.
گفت: یعنی چی اهل حرکت؟
گفتم: یعنی از حالت انفعال و انتظار بیرون بیایم.
گفت: این چه راهی داره؟
گفتم: باید در مردم باور ایجاد کرد؟
گفت: آخه چه جوری؟
گفتم: با رجوع دادن افراد به انسانیت درونی شان. به این که خود را لایق زندگی بهتری بدانند.
گفت: اما مردم باور دارند که همین زندگی که دارند حقشون است نه بیشتر.
گفتم: برای عده ی زیادی متاسفانه این درسته، اما نه برای همه
گفت: یعنی می گی یک عده ای هستند که نمی پذیرند زندگی باید این جوری باشند.
گفتم: بله، و برای شروع کار فقط روی آن عده که می فهمند می توان حساب کرد.
گفت: ولی این ها که خیلی کم هستند.
گفتم: خیلی خیلی کم. اما به اندازه ی کافی هستند.
گفت: تعدادشون آن قدر هست که بشه یک کاری را شروع کرد؟
گفتم: خیلی بیشتر از آن چیزی که تصورش را می کنی.
گفت: خوب پس آنها را چگونه می شود فعال کرد.
گفتم: با رسانه ها و روش های ارتباطی مختلف
گفت: به اونها باید چی گفت؟
گفتم: اونها از خیلی از موضوعات و مسائل خبر دارند.
گفت: یعنی آگاه هستند. پس چرا کاری نمی کنند؟
گفتم: چون فقط آگاهی کافی نیست. اونها باید بدانند که چگونه می شود کاری را شروع کرد.
گفت: یعنی راهکارهای عملی.
گفتم: بله، باید راهکارهای مشخص برای فعالیت سیاسی را به آنها آموزش و ارائه داد.
گفت: منظورت چیه؟
گفتم: منظور این است که باید به آنها آموزش داد چگونه خودشان را سازماندهی کنند تا بتوانند کار جمعی بکنند.
گفت: با کار جمعی آنها قادر به چه کاری خواهند بود.
گفنم: وقتی این اقلیت شروع به کار جمعی و سازماندهی شده کند می تواند دیگران را آگاه کنند و آنها را که آگاه می شوند را یاری دهند تا آنها نیز فعالیت جمعی را شروع کنند.
گفت: این جوری هم تعداد کسانی که آگاهند زیاد می شود هم کسانی که فعال هستند.
گفتم: دقیقا و از یک مرحله این جمعیت به حدی می رسد که می توان با آن کار اصلی را که خلع قدرت از حاکمیت است به سرانجام رساند