گفتم و گفت: سقف تحمل مردم کجاست؟

گفتم: عصبانی به نظر می آیی؟

گفت: چطوری نباشم؟

گفتم: مگه چی شده؟

گفت: آخه آدم از دست این مردم چی بگه؟

گفتم: مردم چه کرده اند باز؟

گفت: بهتر است بپرسی چه نکرده اند؟

گفتم: یعنی چه؟

گفت: این همه گرانی و بدبختی، چرا اعتراض نمی کنن.

گفتم: مگر قرار بودن بکنن؟

گفت: پس چه چیزی باید باعث بشه که این مردم بالاخره بریزن تو خیابون ها؟

گفتم: آخه مردم چرا باید بی دلیل بریزن تو خیابون ها؟

گفت: مگه وقتی به یک ملتی ظلم و ستم می شه، بالاخره نباید یک خبری، اعتراضی، چیزی شود.

گفتم: در صورتی که آن ظلم و ستم برای مردم غیر قابل تحمل شود حتما عده ای بپا  خواهند خاست.

گفت: ولی کی؟ چه موقع قرار است این اتفاق روی دهد؟

گفتم: هر موقع که وقتش باشد. یعنی وقتی که میزان ظلم از سطح تحمل مردم در گذشته است.

گفت: مگر سطح تحمل مردم کجاست؟

گفتم: خوب، این بدیهی است که آن قدری نیست که تو تصور می کنی، چون اگر بود باید حالا مردم در خیابان ها بودند.

گفت: پس یعنی حالا حالاها جا دارد که به این مردم ظلم شود.

گفتم: خیر، ممکن است همین فردا اتفاقی بیافتد و مردم به خیابان ها بریزند. اما این معنایش این نیست که مردم امروز هم می توانند این کار را بکنند.

گفت: آخر این بالاخره به چه چیزی بستگی دارد که مردم شروع به اعتراض کنند.

گفتم: خوب از یکسو به میزان فشار مادی بستگی دارد و از سوی دیگر به میزان تحمل مردم.

گفت: فشار که زیاد است اما چرا مردم باید تحمل کنند.

گفتم: این میزان متغیر است، ثابت نیست، اما بالا یا پایین رفتن آن بستگی دارد به میزان کار بر روی میزان درک و آگاهی مردم.

گفت: یعنی میزان درک و آگاهی مردم است که میزان تحمل را تعیین می کند؟

گفتم: بله، به صورت مشخص رابطه ای میان میزان خودآگاهی مردم و سقف تحمل آنها موجود است. وقتی مردم بدانند که چرا و چگونه دارند غارت می شوند تحمل آنها نسبت به ستم و ظلم کم می شود. اما وقتی نمی دانند این ستم و فشار را به عوامل دیگری ربط می دهند.

گفت: پس برای این که بدانیم چه موقع خبری می شود و کی مردم اعتراض می کنند کافی است بدانیم چه میزان کار برای آگاه سازی مردم انجام می شود.

گفتم: بله، هر چه نیروهای آگاهی رسان بیشتر و فعالتر باشند اعتراضی که گفتید زودتر کلید خواهد خورد.