گفت: آخه این ها چرا این طوری عمل می کنند؟
گفتم: کی ؟ چی ؟
گفت: همین شورای راه سبز امید، چرا دیگر فراخوان نمی دهند که اعتراضات شروع شود؟
گفتم: قرار بود بدهند مگر؟
گفت: پس چی شد سه شنبه های اعتراضی؟
گفتم: به نظر تو موفقیت آمیز بود؟
گفت: به هر حال یک خبرهایی شد.
گفتم: فکر می کنی کافی بود؟
گفت: نه، ولی از هیچ که بهتر بود.
گفتم: اگر من و تو هم برویم روی یک دیوار کوچه ای شعار بنویسیم از هیچ چیز بهتر است، اما آیا کافی است؟
گفت: نه.
گفتم: سه شنبه های اعتراضی هم لازم بود، اما کافی نبود.
گفت: خوب پس چه باید کرد؟
گفتم: باید دید چه چیز دیگری کم بوده است که لازم است جبران و برطرف شود.
گفت: یعنی چه چیزی؟
گفتم: بهتر است بگویی چه چیزهایی: در درجه ی نخست سازماندهی، مردم تا سازمان یافته نباشند می آیند و کتک می خورند و برمی گردند.
گفت: چه نوع سازماندهی؟ مردم چطور می توانند سازماندهی کنند؟
گفتم: زیاد مشکل نیست. این کار باید توسط کنشگران و فعالان دانشجویی و کارگری شروع شود. باید چند نفر دور هم جمع شوند و شروع کنند به کار کردن با هم.
گفت: یعنی چه کار کنند؟
گفتم: فعالیت مبارزاتی به صورت جمعی. شامل شعار نویسی، حمله به مراکز رژیم، برپایی اعتصاب و اعتراض و شناسایی و مجازات مزدوران و آدمکشان رژیم می شود.
گفت: آیا این کارها از مردم ساخته است؟
گفتم: تا وقتی جدا از هم هستند خیر اما وقتی با همدیگر به صورت جمعی شروع به کار کردند همه چیز ممکن می شود.
گفت: ولی آیا اگر سه شنبه های اعتراضی شروع شوند بهتر نیست.
گفتم: البته بد نخواهد بود، اما نیاز به سازماندهی است تا وقتی مردم به خیابان ها می آیند از آن نتیجه بگیرند. یعنی بتوانند یک کار مهم را صورت بخشند. این طور نباشد که به خیابان ها بیایند قدری مجروح و دستگیر شده بدهند و بروند خانه. باید با نیروهای رژیم مقابله کرد و برای این مقابله باید سازمان یافته باشند