گفتم و گفت: چگونه نارضایی ها را به اعتراضات جمعی تبدیل کنیم؟

گفتم: خیلی نگرانی.

گفت: خبر را نشنیدی؟

گفتم: کدام؟

گفت: قرار است اسرائیل در سپتامبر به ایران حمله کند.

گفتم: بعید نیست، این طور شایع است.

گفت: اگر حمله شد چه کنیم؟

گفتم: اگر بپرسی تا قبل از آن چه کنیم می دانم، اما بعد از حمله کار زیادی نمی توان کرد.

گفت: یعنی اگر حمله شود باید دست روی دست بگذاریم؟

گفتم: استفاده از هر فرصتی برای از بین بردن رژیم حاکم لازم است، اما باید از قبل خیلی پیش بینی ها شده باشد.

گفت: چه پیش بینی هایی؟

گفتم: بهتر است وارد آن نشویم، موضوع اضطراری تری را در مقابل خود داریم.

گفت: چه موضوعی از حمله ی اسرائیل به ایران اضطراری تر؟

گفتم: این که چه کنیم حمله انجام نشود.

گفت: اما چگونه؟

گفتم: دو کار باید به طور همزمان اجرا شود. یکی در صحنه ی خارجی باید افکار و قدرت های جهانی را برانگیخت که این کار را دشوار و یا ناممکن سازد و در صحنه ی داخلی که از اولی مهمتر است در پی پایین کشیدن رژیم باشیم.

گفت: اما چگونه؟ مدت زمان کوتاهی باقی مانده است.

گفتم: رژیم بسیار ضعیف و شکننده است. در مرحله ی کنونی نباید روی یک حرکت وسیع توده ای که ره به جایی نمی برد انگشت گذاشت.

گفت: پس چه باید کرد؟

گفتم: باید روی نیروهای محدود کنشگر جامعه حساب کرد. آنهای که می توانند و می خواهند دست به حرکت بزنند.

گفت: آنها چه باید بکنند؟

گفتم: بسیار ساده است. تیم های کوچک پنج نفره درست کنند و در جامعه به طور فعال در حال رساندن نارضایتی ها به سوی حرکت باشند.

گفت: می توانی مثالی بزنی.

گفتم: مثلا حضور در متروهای شلوغ، در صف مترو و اتوبوس، در مقابل بانک ها، در میان کارگرانی که حقوق نگرفته اند و تجمع اعتراضی کرده اند. هر جا که پتانسیلی هست باید رفت و آن جا را به یک جمع و محل اعتراضی تبدیل کرد.

گفت: اثر این چه خواهد بود؟

گفتم: اثر آن فعال شدن جو است، مردم می بیننند که اعتراضات در حال آغاز شدن است. انفعال و ترس خود را کنار می گذارند.

گفت: از طرفی رژیم هم کلافه می شود.

گفتم: دقیقن، با این حرکات است که رژیم به وحشت می افتد. یعنی نمی داند که چه باید کند. اگر سرکوب کند بدتر می شود، اگر سرکوب نکند جو فعال تر می شود.

گفت: آیا این کارها قبلا نشده است.

گفتم: چرا شده است، اما جو در شرایط کنونی بسیار مستعدتر است. رژیم ضعیف و چند پاره است، کلافه است، بی پول است، دچار اختلاف و ناامیدی است. این بهترین فرصت است.

گفت: آیا مردم آمادگی دارند؟

گفتم: وضعیت اقتصادی مردم را به مرحله ی بدی رسانده است. مردم آماده ی حرکت هستند اما یک شرط دارد.

گفت: چه شرطی؟

گفتم: این که یکی شروع کند. مردم به دلیل از دست دادن روحیه ی خودباوری قادر نیستند خشم خود را بگشایند.

گفت: اما اگر کسی شروع کند می آیند و خشم خود را فریاد می کشند.

گفتم: همین طور است، شرایط کنونی نیاز به شروع کننده دارد.

گفت: و این ها همان نیروهای کنشگری هستند که گفتی.

گفتم: بله، البته به صورت سازمان یافته. یعنی به شکل جمع های کوچک چند نفره که به محل های مستعد می روند و به صورت برنامه ریزی شده شروع به اعتراض می کنند. اول یکی، بعد دومی، سومی هم می آید، در این میان اگر کسی به صورت خودجوش نیامد نفر چهارم و بعد  باز اگر کسی نیامد نفر پنجم.

گفت: واگر هر پنج نفر گروه تلاش کردند و کسی جواب نداد؟

گفتم: باید محل ها و جو را خوب شناسایی کرد. بهتر است در جمع هایی که جوانان بیشتر حضور دارند این کار را کرد. بد نیست در تیم شروع کننده هم پسر باشد هم دختر، و بخصوص باید از واژه ها و جملات مناسب استفاده شود. مردم نسبت به برخی عبارات بسیار حساس هستند.

گفت: اگر مردم شروع به اعتراض کنند چه باید کرد؟

گفتم: بلافاصله باید به آن دامن زد. با صدای بلندتر و تکرار شعارها و به تدریج طرح شعارهای دیگر.

گفت: و بعد؟

گفتم: بستگی به پتانسیل مردمی که شروع به اعتراض می کنند دارد. باید سعی کرد که نه افراط کرد نه تفریط. نیازی به اغراق نیست. باید به اندازه و به صورت مدیریت شده رادیکال بود.

گفت: اگر جمع شروع کرد به همراهی چه باید کرد؟

گفتم: شعار دادن، شعارهای صنفی و معیشتی، نه شعارهای بلافاصله سیاسی، باید روی تورم، گرانی، نابرابری، بیکاری، نبود عدالت و چیزهایی از این دست ماند.

گفت: پس جمع شروع کننده باید از قبل شعارها را بشناسد.

گفتم: صد در صد. باید روی یک سری شعارهایی که به آن جمع بخورد از قبل کار کرد.

گفت: آیا به غیر از شعار دادن کار دیگری هم باید انجام شود؟

گفتم: این تا حد زیادی بستگی به خود جمع دارد. بخشی از کار به صورت خودجوش شکل می گیرد. این که شعارهای دیگری مطرح شود یا خیر. این که به سوی  حرکت عملی خاصی برویم یا خیر. این ها همه بستگی دارد به توان جمع برای این کار.

گفت: در آن موقع نقش افراد شروع کننده چه می شود؟

گفتم: در بسیاری از موارد آنها باید جمع را دنبال کنند و تکروی نکنند. اما اگر پیش بینی های لازم را کرده باشند می توانند با قدری زیرکی هدایت جمع را نیز بر عهده گیرند و یا این که حداقل به آن خط بدهند.

گفت: برخی مواقع از درون خود جمع کسانی که به طور خودجوش رهبری می کنند بیرون می آید.

گفتم: بله، در این صورت اگر این فرد یا افراد دارند خوب جمع را رهبری می کنند باید آنها را تقویت کرد. باید با آنها همراهی کرد.

گفت: درصورتی که رژیم با این جمع معترض در ایستگاه اتوبوس و مترو برخورد کند چه باید کرد؟

گفتم: بستگی به شرایط دارد. اما افراد شروع کننده می توانند پیش بینی های لازم را در این باره داشته باشتد و به موقع اقدام کنند.

گفت: چه اقدامی؟

گفتم: اقدامات دفاعی و یا در صورت ضرورت تهاجمی. باید به این سو رفت که جمع کمتر آسیب ببیند.

گفت: بحث خوبی بود، باید این راه را تشویق کنیم و آموزش دهیم…