تحلیلی ار دفتر تولید سازمان خودرهاگران
یازده شهریور 1389
************************************
روی کار آمدن پاسداران به نمایندگی محمود احمدی نژاد در سال 1384 گام مهمی بود در دور شدن از نظام مدیریتی کمابیش متعارف و رفتن به سوی نوعی مدیریت مهندسی وار. به تدریج شاهد بودیم که مدیریت پادگانی بر کشور حاکم شد و انحطاط در عرصه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی افزایش یافت. روند تضعیف مدیریت در کشور اوج خود را در ماجرای مهندسی آمار در خرداد 1388 نشان داد. واکنش جامعه سبب شد که رژیم به اجبار، اما به عنوان نتیجه ی طبیعی روند اداره ی کشور در چهار سال قبل از آن، فاز «مدیریت» را ترک کرده و وارد مرحله «کنترل» جامعه بشود.
تفاوت مدیریت و کنترل در این است که در مدیریت گروه حاکم با تکیه بر درجه ای ازمقبولیت و مشروعیت علنی یا ضمنی – فعال یا منفعل – در جامعه کشور را براساس یک نظام نهادینه شده اداره می کند. اما در کنترل دیگر مشروعیت اجتماعی و مقبولیت مردمی وجود ندارد و حاکمیت با ابزار ترس و سرکوب جامعه را مهار می کند.
جنبش خرداد 88 رژیم جمهوری اسلامی را به مرحله ی کنترل وارد ساخت. اما از آن جا که کنترل سخت و دشوار و پرهزینه است و به ویژه به دلیل آن که فاقد ریشه ی اجتماعی است قادر به ادامه در دراز مدت نیست. راه برون رفت از نظام کنترل گرا این است که حاکمیت مشروعیت خویش را به رای مردم بگذارد. اگر چنین نکند هر روز ضعیف تر و شکننده تر می شود و در نهایت آمادگی آن را می یابد که در سومین و آخرین فاز از حیات خود از طریق یک «تصادف» فرو بپاشد. این تصادف می تواند یک شورش مردمی، یک اعتصاب سراسری دوام دار، یک زدو خورد فیزیکی میان نیروهای حکومتی، حمله ی خارجی و حتی یک سانحه ی طبیعی مانند سیل یا زلزله باشد.
رژیم جمهوری اسلامی به تدریج و به دلیل پیچیدگی و عمق مشکلاتی که با آن روبروست – تحریم های بین المللی، نفرت اجتماعی، اختلافات درون حکومتی و نیز وضعیت وخیم اقتصادی- اینک در حال وارد شدن به فازی است که یک تصادف می تواند آن را درهم بپاشد.
در این وضعیت بهتر است که نیروهای کنشگر، سازمان های سیاسی و افراد فعال خود را برای بهره برداری از این ویژگی آماده کنند. یعنی یا بتوانند به صورت برنامه ریزی شده و سازمان شده این «تصادف» را برای رژیم پدید آورند و یا اگر این اتفاق به نوع دیگری جرقه خود بتوانند با گسترش و هدایت آن کار حاکمیت ضد مردمی موجود را یکسره کنند.
براین اساس سازمان خودرهاگران از تمامی فعالان سیاسی – افراد و تشکل ها- می خواهد که موقعیت مناسب و مثبت موجود برای مخالفان رژیم را دریابند و با خروج از انفعال و یا پراکندگی با در کنار هم قراردادن نیروهای خود در پی بهره برداری از این شرایط برای پایین کشیدن رژیم پلید حاکم از قدرت باشند.
این امر بیش از هرچیز به سازماندهی احتیاج دارد. سازماندهی نیروهای مبارزاتی و خودسازماندهی نیروهای اجتماعی. بدون سازماندهی تصادف نمی تواند به نفع مردم تمام شود.
بدیهی است که سازمان ما به سهم خود در این میان از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد داشت.
Hmm it appears like your website ate my first comment (it was extremely long) so I guess I’ll just sum it up what I submitted and say, I’m thoroughly enjoying your blog. I too am an aspiring blog blogger but I’m still new to the whole thing. Do you have any tips for rookie blog writers? I’d really appreciate it.