انسان گرایی چیست؟ قسمت 1

ترجمه از: داریوش

ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران

—————————————————

انسان گرایی (Humanism)،

نگرشی است در مطالعه، فلسفه و یا عملکردی که به ارزشها و امورات انسانها میپردازد. این واژه، تاریخ پیچیده ای دارد و استفاده از آن در چندین مورد بکار آمده است که مهترین آنها عبارتند از:

1-     به مثابه یک جنبش آموزشی، که به خاصّه، با دوران رنسانس در ایتالیا منطبق شده بود و تأکید بر فراگیری به ادبیات، علم معانی و بیان، و فلسفۀ اخلاقی (علوم انسانی) رایج در میان رومیان و یونان باستان داشت. به لحاظ تاریخی، احیای این نوع آموزشهای روم و یونان باستان در دوران رنسانس، بیشتر یک نوع مکمل برای مذهب بشمار می امدند تا این که نوعی از مقابله با آن باشد. امروزه امّا، واژه های “انسانیت”، “انسان گرا”و “انسان گرایی” معانی و ابعاد وسیعتر از آنچه که صرفأ از لحاظ بعد تاریخی حائز اهمیّت باشند را به دست می دهند. این ابعاد، تبلور خود را نه تنها در فرهنگ (و آن هم فقط فرهنگ رومی و یا یونانی)، بلکه در واقع، در تمامی شئونات وعملکردهای فرهنگی انسانها به طور عام جلوه گر می شوند.

2-     بمثابه یک ایدئولوژی سکولار، که ازطریق دستیابی به خِرد، اخلاقیات و عدالت، با نیکخواهی انسانی پیمان می بندد. این در حالیست که مشخصأ بعنوان پایه های رعایت اصول اخلاقی و تصمیم گیری، توسل به ماوراء طبعیت و دُگم مذهبی، مردود شمارده می شوند.

استفاده از مورد دوّم که در بالا ذکر شد، ویژگی انسان گرائی سکولار نوین و سازمان یافته، و در جایگاه یک وضعیّت زندگی انسانی مشخص، محسوب می شود.

بنابراین، در دوران مدرن کنونی، انسانگرائی، دلالت می کند بر مردود دانستن دست آزیدن به نیروهای ماوراء طبیعت و یا هر نیروئی که در مقام بالاتر از اراده ی انسانها باشد.

ریشه های این نوع نگرش به انسان گرایی، از گذرگاه رشد دئیسم (خداپرستی بدون اعتقاد به هیچگونه مذهبی) و ضدیّت با نفوذ روحانیّت در عصر روشنگری، تا انواع جنبشهای سکولار قرن 19 (مانند پوزیتیویسم) و دستیابی به عملگرائی به شیوه های علمی عبور می کند.

با این وجود، انسان گرایی، در میان محافل سنتی مذهبی، هنوز به عنوان نوع تفکری که در تخاصم با مذهب گرایی متعصبانه باشد، شناخته نمی شود

2 Comments

Comments are closed.