آیا فقط خارجی ها مقصرند؟

نوشته ی کورش از تهران

ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران

***************************************

یکی از مهمترین معضلات فکری ما در ایران ،رویکردهای احساسی و غیر علمی و نژاد پرستانه برای تحلیل مسائل مختلف است. شاید به جرات بتوان گفت در طول تاریخ ایران هیچگاه برای ورود به مباحث و تفسیر رویدادها نخبگان و عامه مردم ما حاضر نبوده اند بپذیرند بخشی از مشکل در درون خود ماست و همواره مشکلات را در دوره ای به حمله اسکندر،،سپس به هجوم تازیان، کمی بعد تر به تسلط ترکان و در دوران معاصر به ویژه تحت تاثیر چپ ایران به امپریالسم وغرب نسبت می دهند. خلاصه این که همواره این “دیگران ” بوده اند که ما را به این روز انداخته اند وگرنه ما پیشرفت می کردیم (گرچه قصد بی اثر دانستن این حمله ها را ندارم ولی فعلا از زاویه دیگری مسئله را می بینم). این نوع تفکر اشکالات متعددی دارد که من در این مختصر به چند مورد آن  می خواهم بپردازم. این باور  که تمام مشکلات تقصیر”دیگری” است نوعی ساده سازی مسائل پیچیده و در هم تنیده است و باعث می شود در بلند مدت به جای گشتن به دنبال  ریشه مشکلات و برطرف کردن آن با پیدا کردن یک مقصر “خارجی” بتوان “خود” را بی گناه جلوه داد و فرهنگ ملی را عاری از نقص و همه کاستیها را به  دخالت اجانب نسبت داد .  در بلند مدت این طرز تلقی این خطر را به همراه دارد که مردم را از تلاش سیاسی باز می دارد و مردم به جای آن که خود را یک کنشگر سیاسی و اجتماعی بدانند این طور فکرمی کنند که خارجی ها برای امور ما “تصمیم نهایی”  را می گیرند پس روی آوردن به فعالیت سیاسی و انتقاد از وضع موجود کاری بیهوده و اتلاف وقت به نظر میاید.   طبق نظر کسانی که اصل مشکل را خارجی می دانند در تمام طول تاریخ ما بی گناه بوده ایم و “وحشیان” بر ما تاخته اند اما هرگز به این پرسش پاسخ مناسب داده نمی شود که چرا در اواخر عهد ساسانی مسلمین و یا در دوره خوارزمشاهی مغولان یا در دوران معاصر امپریالیسم توانسته اند بر ما تسلط یابند واین که چه ضعفهایی در فرهنگ ملی و حکومتی ما وجود داشته است؟- متاسفانه به دلیل سیطره و نفوذ تفکر مخرب چپ ها و توده ای ها در ایران هنوز هم مردم ما حاضر نیستند بپذیرند که بخشی از مشکل خود آن ها هستند. ،من به گذشته کاری ندارم ولی در همین دوران پس از انقلاب این عوام الناس مذهب زده بودند که از خمینی یک قدیس و یک روحانی علی گونه ساختند.همین مردم بودند که کشتار دولتمردان عصر پهلوی را جشن گرفتند. در جلوی چشم همین مردم خمینی اعلام کرد “من توی دهن مخالف می زنم و مطبوعات را خفه می کنم” آیا کسی شنیده یا دیده مردم ما به خاطر بسته شدن یک نشریه ناراحت شده باشند؟ هنوز رفتار مردم ما پر از ریا و دوگانگی است .کسی که تا شب قبل از انتخابات به دودمان این رژیم و سران آن فحش می دهد متاسفانه صبح  او را پای صندوق رای و در صف رای دهندگان می بینیم..  دختران جوانی که “ظاهرا” اهل برنامه ای نیستند سوار ماشین های آخرین سیستم می شوند و بعد در محله خودشان ماتیکشان را پاک می کنند و خودشان را برای پسران محل زندگیشان به اصطلاح “می گیرند” و ادای مریم مقدس را در می آورند. مردانی که “ظاهرا” از رژیم خوششان نمی آید و به آخوند هزار بد و بیراه دردل می گویند هنگام دیدن آخوند محل تا کمر جلویش خم می شوند. بازاریانی که از جیب خودشان آن طرف تر را نمی بینند ،معلمانی که به شاگردانشان نمی گویند محتوای کتب درسی تاریخ  دروغ و تحریف است، پدر و مادری که فرزندان خود را محافظه کار و دورو بار می آورند و فرزندانی که حتی در طول روز یک جمله با پدر و مادرشان حرف نمی زنند و گفتگوی سیاسی را امری مسخره و به درد نخور می دانند، مذهبی هایی که تمام ثروت خود را به جای گسترش علم و دانش صرف زیارت سوریه و رفتن به مکه و کربلا خرج می کنند و ثروتمندان غیر مذهبی که فقط به مجالس مخفی رقصیدن و مدگرایی و پزدادن های فامیلی فکر می کنند همگی نمونه هایی از این ریا کاریها و نقصان های فرهنگی  هستند. آیا فقط بخش کوچکی از دانشجویان باید فریاد اعتراض سر دهند؟ ،به نظر من همانقدر که به خمینی و خامنه ای انتقاد وارد است به رفتار بخشهای زیادی از مردم هم باید انتقاد کرد.،مذهب زدگی مشکل نسل گذشته بود متاسفم بگویم بخش هایی از جوانان امروز بنیاد گرا (ابزار مدرن را دوست دارند ولی فرهنگ مدرن را نمی پذیرند) هستند ولی خود نمی دانند و مثلا در حالی که عاشق دیدن فیلم هالیوودی هستند اما همزمان از اتمی شدن جمهوری اسلامی دفاع می کنند.ما نباید فکر کنیم اثرات تخریبی ضد فرهنگ این رژیم اثری ندارد بلکه باید به کمک رسانه هایی که داریم آن را نقد کنیم.شاید مهمترین معضل فرهنگ کنونی مردم ما را بتوان نوعی “شخصی شدن” و “عدم شفافیت” نظرهای مردم دانست.

1 Comment

  1. Definitely of interest this will serve you a toothful grin or make you chortle or at the very least give you a thought for the day? :

    It’s always darkest before dawn. So if you’re going to steal the neighbor’s newspaper, that’s the time to do it.

Comments are closed.