استراتژی سازمان خودرهاگران روی چه تحلیلی استوار است؟

استراتژی سازمان خودرهاگران روی چه تحلیلی استوار است؟

دفتر تولید سازمان خودرهاگران

******************

مروری ساده و خلاصه بر شرایط کنونی ایران کمک می کند تشخیص دهیم چه احتمال هایی بر سر راهست و این که سازمان خودرهاگران در این میان چگونه می خواهد عمل کند:

1.       وضعیت اقتصادی کشور رو به وخامت می رود. در حال حاضر چشم اندازی برای بهبود وضعیت نیست. باید دید آیا این وضعیت سبب فروپاشیدن ساختار کنترل کشور می شود یا خیر.

2.       وضعیت سیاسی کشور شاهد تنش برای کسب و یا حفظ قدرت است. در حال حاضر چشم اندازی برای سازش جناح ها نیست. باید دید آیا جناح ها و مافیاهای قدرت به  سمت حذف فیزیکی یکدیگرمی روند یا خیر.

3.       وضعیت بین المللی رژیم ایران وخیم است. بدون عقب نشینی در عرصه اتمی چشم اندازی برای بهبود روابط بین المللی رژيم موجود نیست. باید دید آیا این روند به عقب نشینی رژیم منجر می گردد و یا به برخورد نظامی.

4.       وضعیت اجتماعی رو به تشنج می رود. بیکاری،  فقدان امنیت و خفقان اجتماعی فاقد هرگونه شانس برای برطرف شدن هستند. باید دید آیا این وضعیت به سوی نارضایتی منجر به انفجار اجتماعی می رود یا خیر.

پس برای این که بدانیم چه خواهد گذشت باید بتوانیم چند سوال را پاسخ دهیم

1)      آیا وضعیت اقتصادی می تواند بهبود یابد یا خیر؟

2)      آیا وضعیت سیاسی در درون قدرت می توان به سازش و مصالحه بیانجامد یا بر عکس به برخورد و حذف خواهد گرایید؟

3)      آیا رژیم در مقابل فشارهای بین المللی و تحریم در عرصه ی اتمی تسلیم می شود یا خیر؟

4)      آیا مردم وضعیت کنونی را تحمل خواهند کرد یا خیر؟

با پاسخ گویی به این پرسش ها و نیز با در کنار هم قرار دادن آنها می توانیم به یک تحلیل به طور نسبی جامع در باره ی آینده دست پیدا کنیم. در این باره تحلیل خود را داشته باشید، اما پاسخ های دفتر تولید سازمان خودرهاگران به این سوالات به این گونه است:

1)      بهبود وضعیت اقتصادی کشور بستگی به تغییرات مدیریتی بنیادین دارد و از آن جا که مدیریت 80 در صد اقتصاد ایران زیر نظر دولت و نهادهای وابسته به آن است لذا تغییرات مدیریتی بدون تغییرات در ساختار حکومتی ناممکن به نظر می رسد.

2)      برای ایجاد تغییر در درون ساختار قدرت به طور معمول دو روش وجود دارد: تغییرات اختیاری (اصلاحات از درون نظام) و تغییرات اجباری ( تحمیل شده از بیرون نظام). به نظر می رسد که نظام جمهوری اسلامی توانایی خویش را دراصلاح از درون نظام از دست داده است و بنابراین تا اگر تغییری بخواهد روی دهد از بیرون نظام به او تحمیل خواهد شد.

3)      ضرورت ایجاد تغییر از بیرون دنیای غرب را در رابطه با سیاست هسته ای و مخالفان رژیم را در رابطه با سیاست های داخلی به سمت این سوال خواهد کشید که راه انجام آن چیست. غرب برای ایجاد تغییر می تواند به دنبال تقویت برخی جناح های حاکمیت باشد. اگر این حمایت سبب شود که آن جناح ها قدرت را قبضه کنند گشایشی در شرایط به وجود خواهد آمد. اگر این حمایت موثر نباشد، غرب مجبور خواهد بود به فکر تغییر کل رژیم باشد. اگر این کار از طریق فشار سیاسی و اقتصادی میسر باشد که شاهد شکل دهی به یک جایگزین خواهیم بود. اگر هم فشارهای سیاسی و اقتصادی موثر نباشند غرب به سوی حمله ی نظامی پیش خواهد رفت.

4)      مخالفان رژیم که برای ایجاد تغییر مبارزه می کنند باید بدانند که چه استراتژیی برای تغییر دارند و در راستای هر یک از سیاست های غرب در مقابل رژیم می خواهند چه کنند: در قبال سیاست تلاش برای تغییر در درون رژیم چگونه باید رفتار کرد؟ در قبال سیاست تغییر کل رژیم و جایگزین ساختن آن با یک آلترناتیو مطلوب غرب چگونه باید رفتار کرد؟ در مقابل احتمال حمله ی نظامی غرب چگونه باید عمل کرد؟

5)      سازمان خودرهاگران به عنوان یک تشکل کنشگرا و اصول گرا یگانه راه برون رفت از این وضعیت پیچیده و تاریک را رویکرد به نیروی مردمی در شکل آگاه و سازمان یافته ی آن می داند. به همین دلیل استراتژی خود را بر روی تشکیل قدرت اجتماعی می داند. یعنی قدرت سازماندهی شده ی مردم خودآگاه.

ما بر این باوریم که این استراتژی می تواند در تمامی اشکال و سناریوهای فوق میسر باشد:

نخست در مرحله ی کنونی که باید به شکلی حکومت کنونی را تعیین تکلیف کرد و مشخص نمود که باید نوع و بخشی از آن بماند یا به طور کامل باید برود. قدرت اجتماعی توان هر دو را دارد.

دوم این که قدرت اجتماعی در صورت کنار زدن حکومت می تواند مانع از به قدرت رسیدن نیروهای فرصت طلب و غیر مردمی شود.

سوم این که می تواند در فرایند استقرار مردم سالاری در ایران نقش عملی برای جا انداختن فرهنگ و فرایندهای مشارکت مردم در روندهای تصمیم گیری باشد.

اما این قدرت اجتماعی چگونه شکل می گیرد؟ برای این منظور نیاز به مشارکت جدی ایرانیانی است که به این استراتژی و روش های اجرایی آن باور دارند. سازمان خودرهاگران چیزی جز ایرانیان فعال نیست. بنابراین اگر افرادی باشند که به این کار بپیوندند می توانیم این استراتژی را با اتکاء به نیروی جمعی خویش اجرا کنیم.اما چگونه؟

برای این منظور باید مردم را به سه گروه تقسیم کرد:

1)      اکثریت ناراضی و منفعل که نیاز به آگاه سازی دارد.

2)      لایه های میانی ناراضی و مایل به فعالیت که باید خودسازماندهی کرد.

3)      اقلیت کنشگر که باید سازماندهی کرد تا کل حرکت را هدایت کند.

روابط این سه لایه چگونه است:

تلاش های سازمان بر این متمرکزاست که اقلیت کنشگر را با آموزش و تشکیل جمع های خودمدیریتی فعال سازد تا لایه های میانی را در خودسازماندهی یاری دهند. لایه های میانی خودسازماندهی شده نیز وظیفه ی آگاه سازی اکثریت ناراضی و منفعل را بر عهده دارند.

پس در این مرحله تمرکز سازمان ما بر این است که بتوانیم کنشگران را در سازماندهی فعالیت خود یاری دهیم. این کنشگران دارای دو ماموریت میان مدت و کوتاه مدت هستند.  در میان مدت باید در خودسازماندهی لایه های میانی بکوشند و در کوتاه مدت باید تلاش کنند که خود برای هدایت حرکت های  اعتراضی آینده آماده سازند.

برای آماده سازی کنشگران در این مقطع سازمان خودرهاگران  نیاز دارد که ایرانیان خارج از کشور به صورت چتر حمایتی این کار عمل کنند. برای این منظور نیاز به نیروی انسانی و حمایت مادی می باشد. هر ایرانی که بخواهد به صورت محتوایی، تبلیغاتی، شبکه سازی روابط اجتماعی و یا حمایت مالی از سازمان خودرهاگران عمل کند می تواند در این مسیر کوشا باشد.

با حمایت ایرانیان خارج از کشور سازمان خودرهاگران تلاش خواهد کرد که کنشگران تیم های خودمدیریتی ایجاد کنند، لایه های میانی را دعوت کنند که خود سازماندهی کنند و سپس با آگاه سازی توده ها آماده یک حرکت جمعی و سراسری سرنوشت ساز شویم.

tamas@khodrahagaran.org