انسان گرایی چیست- قسمت سوم

انسانگرائی در یونان باستان

ششصد سال پیش از میلاد مسیح، فیلسوفان یونانی ماقبل سقراط، مانند تالس ملطلی  (Thales of Miletus) و زنوفون (Xenophanes of Colophon) در شمار اوّلین کسانی بودند تا جهان هستی را با استناد به خردگرائی و نه افسانه و خرافات سنتی توضیح دهند. از این رو می توان از این دو فیلسوف به عنوان اوّلین یونانیان انسانگرا نام برد. تالس نظریه و فرضیۀ شبه انسانی بودن (Anthropomorphic) خدایان را به زیر سوال کشید و زنوفون با مردود دانستن وجود خدایان مختلف در دوران خود، تفکر وجود یک قدرت واحد را که به مثابه یک قاعد ی کلّی در اصل یگانه بودن کائنات عمل می کند، پایه گذاری کرد. این متفکرین آیونیائی یونان (آیونیا یک مستعمرۀ یونانی در کرانۀ باختری آسیای صغیر بود-مترجم)  اولّین کسانی بودند که اعتقاد داشتند که وجود طبیعت روی زمین را می بایست جدا از تفکرات ماوراء طبیعی توضیح داد.

انکساغورث (Anaxagoras)، یکی از همشهریان و از شاگردان تالس، فلسفه و توسل به خردگرایی در پاسخ به ابهامات را از آیونیا با خود به آتن آورد. پریکلس (Pericles)، یکی از نظامیان ارشد و سخنوران برجست ی دوران طلایی یونان باستان در آتن، از دوستداران سرسخت انکساغورث بشمار میامد.

از دیگر فلاسفۀ پیش از دوران سقراط می توان از پروتاغورث (Protagoras) که مانند انکساغورث از دوستان نزدیک پریکلس بود و نظریه ی مشهور “انسان معیار سنجش همه چیز است” (Man is the measure of all things) و همین طور از دموکریت (Democritus)، بعنی کسی که برای نخستین بار در جهان مطرح کرد که مادّه از اتم ها (اتم در زبان یونانی بمعنای “تجزیه ناپذیر” است) تشکیل شده است، را نام برد. از فلاسفۀ نامبرده، آثار نوشتۀ بسیار کمی امروز در دست موجود است و هر آن چه که از اینان باقی مانده، در آثار فلاسفۀ بزرگ دیگری مانند افلاطون و ارسطو ،به آنها اشاره  و یا رجوع شده است.

توسیدید (Thucydides)، تاریخ نویس یونانی در این دوران، نیز به واسط ی نگرش علمی و عقلایی به تاریخ و تحقیق در علم شناخت طبیعت انسان، مورد ارج و احترام انسانگرایان دوران پس از خود واقع شد.

در سدۀ سوم پیش از میلاد مسیح، اپیکور (Epicurus) از اولّین فیلسوفان مادّی یونان بود که معتقد به زندگی در شادی و آرامش درون بود و به زندگی پس از مرگ انسان اعتقاد نداشت. اپیکور معتقد بود که برای بدست آوردن اخلاقیات صحیح برای رسیدن به سعادت بشری، می بایستی “انسان محور” بود. او همچنین اولّین فیلسوف یونانی بود که زنان را به مکتب خود راه داد و این عمل را به عنوان یک قاعده، پایه گذاری کرد

1 Comment

Comments are closed.