براندازی دیکتاتوری (6)
نوشته ی : م.بدری
ویرایش از دفتر تولید خودرهاگران (1)
________________________________________
برتولد برشت فیلسوف و نویسنده آلمانی از زمان بگير و ببند نازي ها در آلمان نازي چنین مي گويد: «روزی که مردم را در خيابان ها می گرفتند اعتراضی نکردم چون به من کاری نداشتند، روزی که مغازه دار سر کوچه را گرفتند و بردند اعتراضی نکردم چون فکر مي کردم به من مربوط نیست، روزی که همسایه دیوار به ديوارم را دستبند زده کتک زنان بردند، باز هم اعتراضی نکردم چون به من کاری نداشتند و روزی که آمدند خودم را هم دستگیر کنند دیگر کسی نمانده بود که اعتراض کند.»
اگر به ما کاری ندارند تنها امروزست و چه بسا که فردا منافعشان بر آن باشد که ما را هم بگيرند. مگر انان که هر روز دستگير می شوند چه تفاوتی با ما دارند؟ آنان نیز از مردم عادی بوده به کار و زندگی خود مشغولند، آنها نيز مانند ما هرکدام مسئولیتي و خانواده ای و کاري معمولي دارند، پس چرا دستگیر می شوند ؟ پس چرا در زندانهاي نا کجا آباد آخوندها شکنجه شده و بی سر و صدا می میرند؟
این ها همان ابزار هایی هستند که در مرحله ای جرات به خرج داده و به ارباب ها و عوامل کنترلشان اعتراض کرده و یا مختصری از اوامرشان سرپيچی کرده اند، پس باید توقيف و زندان و شکنجه شان کرد تا باعث عبرت خود و سایرین شوند.
آيا راضی هستيم که رهبر به ظاهر نان و پنیر خورمان هواپیمای شخصی با دستگیره ها و دستشوئی هاي طلائي از پول ما بخرد به شرطی که به ما کاری نداشته باشند؟ راضی هستيم که سران سپاه و بسيج میلیارد ها دلار جنس قاچاق از اسکله های خودشان و بدون گمرک و نظارت و کنترل وارد مملکت کرده بفروشند و پولدار تر و زورمند تر شوند به شرطی که به ما کاری نداشته باشند؟ حقوقمان را سر ماه و یا گاه و بیگاه پرداخت کنند و اگر شغل آزاد داريم اجازه دهند که به کاسبی مان ادامه دهیم.
آیا راضی هستیم که زنان و دختران میهنمان از فرط بیکاری و نداشتن معاش برای زندگي کردن تن به فحشا و تن فروشی بدهند، جوانان و پسران و برادران و خواهرانمان از فرط بيکاري و استیصال به دهها نوع مواد مخدر، که از طرف رژيم به فراوانی و ارزانی تامین مي شود معتاد شوند و در نهایت و در گوشه ای به زاری بميرند و رژیم هم برای درمان اين همه دردهای اجتماع هیچ قدمی بر ندارد و به دزدی و فساد و آدمکشی خود ادامه دهد، به شرطی که با ما کاری نداشته باشد؟
این سئوال هاي مهم را از خود بپرسید و جوابش را با صدای بلند برای خود تکرار کنيد. اگر پاسختان این است که بله! راضي هستم به تمام این مظالم و مفاسد راضيم به شرطی که به من کاري نداشته باشند، پس تکلیف روشن است و بر روال این که گفته اند هر اجتماعی همان حکومتي را دارد که لیاقت مردمش است” معلوم مي شود که همین حکومت را مي خواهید و حاکمان اجازه و حق دارند که هر چه خواستند بر شما روا دارند و شما هم حق هیچ اعتراضی ندارید، زیرا که خودتان آن را خواسته اید. ولي بدانید و مطمئن باشید که با همه اطاعت و فرمانبريتان روزی به نحوي خطا کرده، به ظلمی که به خود و یا به خانواده تان شده اعتراض کرده فریاد نا فرماني سر خواهید داد و آن روزیست که برای بردن شما می آيند و هیچکسی اعتراض نخواهد کرد، زیرا که تنها شما را می گيرند و به آنها کاری ندارند.
آيا هنوز هم راضی هستید که هر کاري که دلخواه رژیم و سرکوبگران است انجام دهید به شرطی که به شما کاری نداشته باشند؟ بار دیگر جوابتان را با صداي بلند تکرار کنيد و اگر هنوز هم جواب مثبت بود، کار از کار گذشته و ملایان و چاقو کشان صد ها سال دیگر بر شما حکومت کرده، سايه ظلم و فسادشان هر روز گسترده تر، و قدرت زورگویی شان هر روز بیشتر شده و ماجرای خفقان پس از پيروزی تازیان بر ایران دوباره تکرار خواهد شد. با اين تفاوت که در آن زمان مردمان نمي دانستند در درون حکومت و در بیرون از شهرها و مرزها چه مي گذرد و فکر می کردند که دنيا در همان جا خلاصه می شود و زندگی یعنی همين. ولي امروز در عصر اينترنت و شبکه ارتباطات جهاني، همه شاهد خواهید بود که در دنیا چه می گذرد و مردم در دیگر کشورهای جهان چگونه زندگی مي کنند. آزادی را در اکثر نقاط دنيا می بینيد و خواهيد ديد که از چه چیز هاي ابتدایی زندگی و حقوق اساسی و مسلم هر انساني محروم هستيد و آن گاه احساس خواهید کردکه کلاه گشادی که سرتان رفته حلقه اش بدور سرتان هر روز تنگترو تنگتر می شود.
فرزندانتان را مي بینید که مظلوم و محروم، ستم کشیده و مهجور، با چشمان خشمگین و پر از سئوال خود به شما نگاه کرده و می پرسند که چرا اجازه دادید که این سرنوشت نصیب ما بشود؟ شما که خود خواسته در بندید چرا ما را نپرسيده و ناخواسته در این اسارت گرفتار کرديد؟
یقین دارم که پاسخ در مقابل پرسش آیا راضي هستید، بسيار کم است و زنان و مردان، دختران و پسران غیرتمند ایرانی به این پرسش همان گونه که شاهد بوده و هستیم با فریاد رسا نه مي گویند و بدانيد که با هر جواب “نه” و در همان لحظه جویباري باریک در راه براندازي رژيم ملايان به راه افتاده که به جویبارهای دیگر مقاومت پيوسته، نهر ها و رودخانه هائی را می سازند که در نهایت تبديل به سيل خروشان و خشمگین مردمی شده، هر چیز و هر کسی را بر سر راه خود نابود ميکند.
پایان قسمت ششم
________________________________________
1) نوشته هایی که به اسم افراد منتشر می شود بیانگر نظرات شخصی آنان بوده و گویای مواضع و دیدگاه های سازمان خودرهاگران نمی باشد.