بعد از 25 بهمن نیاز به فشار همه جانبه بر رژیم است

بعد از 25 بهمن نیاز به فشار همه جانبه بر رژیم است

دفتر تولید سازمان خودرهاگران

——————————–

هر حرکت اجتماعی که هدفی را برای خود تعریف می کند باید راه دستیابی به آن را نیز مشخص سازد. کنار زدن حاکمیت ضد بشری جمهوری اسلامی هدفی است که جنبش اعتراضی مردم ایران برای دستیابی به آن باید مسیر عملی مشخصی را ارائه دهد.

به نظر می رسد که حرکت های پراکنده و مقطعی مانند 25 بهمن نقش ارزشمند خود را در این مسیر دارد، اما نیاز به مراحل و عوامل تکمیلی دارد. باید در مورد این که گام های بعد از 25 بهمن چیست و چه باید کرد فکر کنیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. چندین محور کاری برای این منظور مطرح می شود:

1)      استفاده از نارضایتی ناشی از شرایط اقتصادی برای به راه انداختن اعتراضات و اعتصابات. اشاره ی ما در اینجا به افزایش قیمت ها و بالارفتن بی سابقه ی هزینه ی زندگی است. بی شک این امر می تواند در قالب اعتراضات مردمی به وضعیت نابسامان درآمد خانواده ها و گسترش فقر اجتماعی مطرح شود. هم چنین موضوعات دیگر اقتصادی مانند بیکاری وسیع و گسترده یکی دیگر از این موارد است.

2)      بهره بردن از وضعیت آشفته حکومت در درون خود. جمهوری اسلامی دچار شدیدترین جنگ قدرت در طول عمر خود می باشد. حذف برخی چهره ها و جناح ها برای بقایش ضروری جلوه می کند و می رود که به پاشنه ی آشیل او تبدیل شود. در تسویه حساب های درونی جمهوری اسلامی بی شک به حذف و خودزنی روی خواهد آورد و این فضای مستعدی را برای ضربه پذیری فراهم می کند.

3)      رژیم از حیث مالی به شدت مشکل دارد. نبود بودجه ی قابل ارائه به مجلس نمودی است از آشفتگی ساختارهای اقتصادی در سایه ی مدیریت مافیایی. این وضعیت با افزایش تحریم ها وخیم تر می شود، تا جایی که چه بسا بسیاری از پرداخت های دولتی به حالت معوق یا ناممکن درآید. در این صورت باید منتظر بروز بحران های حاد در حوزه های تحت پوشش دولت بود.

4)      رژیم در صحنه ی بین المللی منزوی است. به نظر می رسد که امکان سازش باند سپاه با جامعه ی بین الملل بسیار کم است و به همین دلیل نیز باید شاهد انزوای هر چه بیشتر رژیم بود که در نهایت می تواند یک اجماع بین المللی برای ضرورت کنار زدن آن را به وجود آورد.

در این شرایط بدیهی است که با قدری کار سازمان یافته می توان رژیمی را که به غایت ضعیف، متشتت، آشفته و منزوی است به مرز سقوط کشاند. برای این منظور لازم است که فشارهایی که نیروهای مختلف می توانند بر رژیم وارد سازند تبدیل به یک حرکت پیوسته شود. همسویی این حرکت ها با هدف شکستن سقف تحمل نظام جمهوری اسلامی ضروری است. به همین دلیل نیز باید تلاش کرد که با الهام از روزها و رخدادهای پر اثری مانند 25 بهمن بتوان یک موج فشار های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بین المللی رابه رژیم وارد ساخت. به طریقی که در نهایت میزان فشارها از حد تحمل ساختارهای دفاعی رژیم درگذرد.

دراین مورد بد نیست که هر ایرانی خود را مسئول بداند. یعنی به خود بگوید من چه نقشی می توانم در ایجاد این فشار همه جانبه به رژیم داشته باشم. مثلا با نپرداختن بلیط مترو واتوبوس، با وارد کردن ضرر و زیان مادی به دستگاه دولتی، با نپرداختن پول قبض های آب و برق و گاز، با بیرون کشیدن پول ها از بورس و بانک، با اعتصاب در محل کار، با شرکت در حرکت های اعتراضی، با تحریم هر آن چه دولتی است اعم از کالا و خدمات که پول به دولت می رساند، با خرابکاری های کوچک و بزرگ در تاسیسات و تشکیلات دولت و در یک کلام با هر کاری که می تواند دردسری برای رژیم باشد و او را فرسوده تر و ضعیف تر و کلافه تر کند. کشیدن کار به سطح فردی سبب می شود که هر فرد آمادگی کار جمعی را نیز بیابد تا بتواند موثرتر و کارآتر باشد. با کار جمعی و سازمان یافته می توان تاثیراتی مهم داشت و به سوی آن رفت که دولت را آسیب پذیر کرد. وقتی رژیم دچار تشتت شد، نیروهایش فرسوده و وروحیه باخته هستند، صندوق هایش خالی است و در نهایت وقتی که ضربه پذیر می شود می توان ضربه ی نهایی را به او وارد ساخت.

در این شرایط تاکید بر آگاه سازی مردم و خودسازماندهی برای کار جمعی جای خود را دارد. اما چنانچه بر موضوع نقش فرد انگشت گذاشتیم این بسیار ضروری است که خودباوری را تقویت کرده و به سوی حرکتی همه جانبه پیش رویم.