خودرهاگران: زنده بودن با زندگی یکی نیست

  1. در مسیر مبارزه برای آزادی با حرکت های کوچک است که حرکت های بزرگ زاده می شود، به اهمیت حرکت خویش،هر چقدر هم که کوچک است، باور داشته باشیم
  2. هرگز نیاندیشید که در راه مبارزه تنها هستید، همیشه کسانی مثل شما هستند، مهم حفظ امید و تداوم کوشش است تا زمانی که این تلاش ها به هم بپیوندد
  3. باور به خود و این که من به صفت فرد توانایی بسیار دارم سبب می شود که هرگز از پای نشینید و ادامه دهید تا جایی که کار شما به نتیجه رسد، چنین نوع تلاشی از شما انسانی والا و رو به تکامل می سازد
  4. آن کس که برای انسانیت، برای آزادی و برای عدالت مبارزه می کند در فرایند بهتر شدن و تعالی شخصیتی است. در نبود تلاش برای آرمان های والاست که انسان در جا می زند و یا عقب می رود
  5. در درون خود آزاده و انسان باشید و برای گسترش و آزادگی و انسانیت گام بردارید و بدانید که در مسیر درست هستید، چه نتیجه ی آن را به عمر خود ببینید یا خیر
  6. آزادی را طلبیدن، عدالت را جستجو کردن، انسانیت را پاس داشتن در تطابق با ذات انسانی و ذات طبیعت و هستی است، وقتی چنین می کنید جزیی موثر و سازنده و مثبت در بیکران هستی و وجودید
  7. سازمان خودرهاگران سفارش می کند که تا زمانی که استبداد و ستم سالاری بر جامعه برقرار است هیچ انسانی که می خواهد در مسیر تعالی و تکامل حرکت کند از مبارزه و تلاش دست بر ندارد. زنده بودن با زندگی یکی نیست، ما زمانی زندگی می کنیم که آرمانی والا و نیکو داشته باشیم. بی شک منصور اسانلو اینک در سلول های تنگ و تاریک زندگی می کند و بی تردید میلیون ها نفر بیرون، بی اعتنا به آرمان و سرنوشت خود، فقط زنده اند

4 Comments

  1. نماد واهداف زندگی
    یکی باحالت افسرده گفتا بس دلم تنگ است
    دگر هرسازوآوازی بگوش من بد آهنگ است
    ازآنروزی که پا براینجهان بگذاشتم دیدم
    که دنیا باضعیفان دشمن وُهمواره درجنگ است
    هرآنکس پای سالم دارد او بگریزد ازآوار
    ولیکن میشود نابود آنکه پای او لنگ است
    که مشهوراست این ضرب المثل درجمله ء دوران
    که پای لنگ را قسمت همی آوار وهم سنگ است
    که پای لنگ یعنی ضعف ” یعنی فقر وناداری
    که زایل آن کرامتهای انسانی کند وین بربشرننگ است
    اگر مکنت وثروت بهر انسانها ست خوش آوا
    ولیکن فقر وناداری بسی زشت وبد آهنگ است
    جوانان بهر وصل آرزوها درتکاپویند
    که گر واصل شوند دنیایشان خوش آب وخوش رنگ است
    ولیکن سیل حرمان گر روانش را بیازارد
    بفکر برخی ازآنان رسد درمانشان بَنگ است
    اگر مکنت ورا بودی کجا حرمان نمودی روی
    که”حرمان ” فقر” ناداری” بدان بامرگ همسنگ است
    یک از آثار آنهم تن فروشی عزیزانیست
    که بهرزنده ماندن لاجرم با مرگ درجنگ است
    وچون قادرنباشد حق خود ازحاکمان گیرد
    تن خودرا فروشد وین عمل برحاکمان” هم جامعه ننگ است
    نماد زندگی را زنده بودن هم نمی دانم !!!
    چرا ؟ چون زنده است آنکس که بیهوش است یا منگ است
    نماد زندگی شادی وخوشحالی وسرمستیست
    که دائم با غم وزاریّ وگریه برسر جنگ است
    نماد زندگی آن فکر نیک ذات انسانیست
    خردورزان نیک اندیش را اینگونه فرهنگ است
    نماد زندگی را برهدف مقیاس باید کرد
    هدف گرخوب وُگل شد زندگی همواره ُگلرنگ است
    خلاصه گویمت گرزندگی شد عاری ازمکنت
    شود سرشار ازمحنت هدفها جمله بیرنگ است
    برای نیل بریک زندگیّ نیک ( مهرآیین(
    هماره نا موفق بوده ورویش پُر آژنگ است

  2. بیشترین ارتباط این سروده باموضوع دربیت زیز خلاصه میشود (اگرچه کل این شعر ارتباطش با موضوع مورد بحث مشخص است )
    ماد زندگی را زنده بودن هم نمی دانم !!!
    چرا ؟ چون زنده است آنکس که بیهوش است یا منگ است

  3. نماد زندگی را زنده بودن هم نمیدانم
    چرا ؟ چون زنده است آنکس که بیهوش است یا منگ است

Comments are closed.