دمکراسی: تحلیلی از قدرت اجتماعی- قسمت سوم

نوشته ای از: “دکتر ژان آتلی” (Dr. John S. Atlee) با همکاری “تام آتلی” (Tom Atlee)

برگردان به فارسی: داریوش افشار

ویرایش از دفتر تولید سازمان خودرهاگران

*************************

آزادی

آزادی به مفهوم مطلق وجود ندارد. آزادی تنها در ارتباط با  توانمندیها ی ما در  پاسخگویی به خواسته هایما ن معنی و مفهوم می یابد .

مردم معمولأ یا در ارتباط با مشکلات سیاسی به مقولۀ آزادی توجه می کنندو یا زمانی که شکافی بین خواسته های آنان و توانمندیهایشان برای پاسخگوئی به این خواسته ها پدید می اید  . اگرچه بیشتر انسانها آزادی را نبود محدودیت تلقی می کنند، امّا این فقط یک جنبه ی آن است.

آزادی واقعی یعنی توان ما در پاسخگویی به خواسته هایمان و این خود سه جنبه دارد:

1- آگاهی؛ یعنی دانستن و شناخت خواسته هایمان و داشتن امکان در مطرح کردن و پاسخ گرفتن در قبال آنها.

2- برخوردار بودن؛ یعنی وجود ابزار و امکانات (شامل احتمالات آماری) برای پاسخگوئی به خواسته هایمان.

3- برحذر بودن؛ یعنی رهایی از هرگونه محدودیّت، اجبار و یا هر عامل دیگری که مانع متحقق ساختن خواسته هایمان باشد.

سه جنبۀ برشمرده شده، از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. درغیاب هر کدام از این سه جنبه، آزادی واقعی وجود نخواهد داشت.

آزادی رابطۀ بسیار نزدیکی با میزان بهره وری از قدرت اجتماعی دارد. از یکسو، دارنده قدرت اجتماعی بیشتر معمولأ آزادی وسیعتری برای هرآن کس که از این قدرت استفاده می کند را به ارمغان می اورد. از سوی دیگر، رگه های آزادی تأثیر بسزائی بر روند به اجرا گذاشتن اشکال مختلف قدرت اجتماعی را دارند.

آزادی ابعاد عینی و ذهنی دارد. بیشتر افراد بر این باور هستند که از آزادی  سهمی بیشتر و یا کمتر از آنچه فکر می کنند بر خوردار هستند و این گونه توهمات مورد سوء استفاده های صاحبان قدرت اجتماعی برای تأثیرگذاری بر رفتار عمومی مردم قرار می گیرند.

برای توانمند کردن و یا رادیکالیزه کردن مردم، اغلب نیاز به کمک رسانی به آنها در کشف رگه های واقعی قدرت در زندگی روزمرّۀ آنان وجود دارد.

برخی از ترفندهای حیله گرانه در تقابل با آزادی

ناممکن بودنها، با رجوع به آمار: برای توضیح این مطلب، در نظر بگیرید که همه آزاد هستند که در قرعه کشی بخت آزمائی شرکت کنند، امّا در واقع امر، آزادی برنده شدن را ندارند؛ چرا که با محدود ساختن تعداد جوایز، بسیاری به اجبار بازنده خواهند بود. به طور متشابه، این را با میزان وسیع بیکاری در نظر بگیرید که کارگران، به صورت حقیقی آزادی اشتغال به کار را ندارند، امّا نیاز به کار، آنان را مجبور می کند تا وارد “بازیی” بشوند که امکان به دست آوردن شغل، با در نظر گرفتن میزان وسیع بیکاری بسیار پائین خواهد بود.

ادعای این که “همۀ افراد آزاد هستند تا صاحب کسب و کار خود باشند”، یک دروغ است؛ چرا که هشتاد درصد از جمعیّت شاغل، کار مزدی انجام می دهند. در مورد چنین مقوله هایی، موقعیّتها و یا فرصتهای کافی وجود ندارند تا بتوان داشتن آزادی در آنها را امری واقعی برشمرد.

عملکرد به واسطۀ نیاز اجتماعی: نان آوران اصلی بسیاری از خانواده های بزرگ با 10 فرزند و یا بیشتر، روزانه از چند دلار بیشتر کارمزد دریافت نمی کنند. فرزندان چنین خانواده هائی، در هر زمان که قادر به کار کردن بشوند، بکار گرفته می شوند. ادعای این که چنین کودکانی از “آزادی” تحصیل برخوردار هستند، فقط می تواند یک طعنه به حساب بیاید.

محرومیّت از فرصتها: کودکانی که استعداد بسیاری در موسیقی دارند، چنان که از به کار گیری استعداد خود به دلیل دسترسی نداشتن به گوش دادن به موسیقی خوب ویا از بهره مند بودن به آلات موسیقی مورد علاقۀ خود محروم بمانند، “آزادی” شکوفا کردن استعدادهای خود را ندارند.

اعمال زور توسط نهادهای خصوصی: اعمال زور توسط دولتها، راه و روش شناخته شده ای است در محدود کردن آزادی های فردی. امّا اعمال زور توسط نهادهای غیر رسمی و غیر دولتی هم، از طرف افراد و گروههای “خصوصی” پیامدهای جدّی به همراه دارند. اگر راهزنان و دزدها آزادی راهزنی و دزدی داشتند، هیچ گونه آزادی در مالکیّت دارائی وجود نمی داشت. زمانی که کارفرما و یا صاحب کار یک کار خانه و یا  کارگاه عدّه ای چاقوکش و لات را به جان سازمان دهندگان اتحادیه ها می اندازد، آزادی سازماندهی اتحادیه ها را محدود و یا سلب میکند.

وجود جوّ و محیط تهدید: میزان جنایات گسترده، پلیدی و آلودگی اخلاقی، برقراری جوّ نظامی، بی خانمانی، بی حرمتی های نژادی و جنسی و دیگر ناهنجاریها یی از این قبیل، می توانند خیابانها، جوامع و حتّی خوراک و آب و هوا را برای مردم نا امن جلوه دهند.

مردم در مواجه با چنین شرایطی منزوی و گوشه گیر می شوند. آنها دیگر نخواهند دانست که چه عملکردی با نا امنی مواجه نخواهد شد و بنابراین، دست به هیچ عملی نخواهند زد. در خانواده هایی که والدین و یا همسر به تهدید روی می آورند، حتّی محیط خانه می تواند خطرآفرین باشد و باعث کناره گیری و دوری گزینی  افراد آن خانواده به دلیل ترس آنان از فرد تهدید کننده  بشود.

صرف برخورداری از وسائل رفاهی مدرن و پیشرفته دلیلی بر وجود آزادی در یک جامعه نیست و جای آن دارد تا ازخودمان بپرسیم که مردم تا چه حدّ از آزادی برخوردارند تا از زندگی خود لذّت ببرند.

گزینه های کنترل شده: مردم اغلب این طور حسّ می کنند که آزادی و حقّ انتخاب دارند، در صورتی که گزینه های گذاشته شده در مقابل آنها را اشخاص دیگری انتخاب کرده اند. برای نمونه، بیشتر سوپرمارکتها، هزاران کالای خوراکی متفاوت دارند و هیچ یک از آنان با روند پرورش طبیعی (ارگانیک) ساخته نشده اند. مشتریان بسیار زیادی، با داشتن حق انتخاب وسیعی راضی و خشنود بنظر می آیند، در حالیکه فقط عدّۀ بسیار کمی نبود خوراکی های ارگانیک را به مثابه یک محدودیّت متوجه می شوند.

بوجود آوردن واکنشهای از پیش برنامه ریزی شده: روانشناسان، حیله گران حرفه ای و کارشناسان روابط عمومی، روشهای کارساز و قدرتمندی را بکار می گیرند که می توانند مردم عادی را وادار به انجام واکنشهایی کنند که خارج از کنترل آنان و یا از روی نا آگاهی آنان باشد. این در حالیست که مردم فکر می کنند که آزادانه و معقولانه عمل می کنند در حالی که شدیدأ تحت تأثبر “حرفه ای های اجابت” قرار گرفته اند.

(در این مورد به نوشتۀ رابرت چیالدینی[Robert B. Cialdini] 1984، که تعریف بسیار جالبی از این مقوله را ارائه کرده است رجوع کنید).

1 Comment

  1. Superb article. I was checking constantly to this website & I am so impressed! Extremely useful information, especially the last few part. I really want such knowledge. I was seeking this particular information for a while. Thank you and good luck.

Comments are closed.