گفتم و گفت: مقدمات با هم کار کردن

گفتم: چی چرا اینقدر تو خودتی؟

گفت: نگرانم

گفتم: نگران چی؟

گفت: نگران آینده، نگران مملکت

گفتم: خوب بابت نگرانیت چه می کنی؟

گفت: چه کار می خوای کنم؟ چه کار می شه کرد؟

گفتم: خیلی کارآ.

گفت: مثلا چی؟

گفتم: خوب باید با همدیگر، همگی یک کاری کنیم. یک تغییری، فعالیتی

گفت: آره، گفتنش آسونه، ولی وقتی می ری پاش می بینی چه سخته

گفتم: می دونم سخته، قرار نیست که همه چی آسون باشه

گفت: اصلا روحیه اش نیست، ایرانی ها با هم توافقی ندارن، همش اختلافه

گفتم: البته همش که نه، اما حتی اگر هم این طور باشه، باید بپرسیم چرا؟

گفت: خوب هزار و یک دلیل داره حتما

گفتنم: نه، کلی گویی که نمی شه، این جواب نشد

گفت: آخه هزار بار مردم رفتن یک کاری کنن، اما بینشون اختلاف افتاده و نشده

گفتم: درسته، باید پرسید چرا اختلاف افتاده

گفت: خوب چون اختلاف نظر دارن، اختلاف نظر سیاسی

گفتم: فقط این نیست، برای اختلاف نظر سیاسی همیشه یک راه حلی هست

گفت: به غیر از این چی می تواند باشد

گفتم: موضوع در واقع فرهنگی است

گفت: فرهنگی؟ یعنی چی؟

گفتم: یعنی موضوعاتی که به عادت های رفتاری ما ربط دارد

گفت: مثل چی؟

گفتم: مثل بی احترامی به هم، بی اعتمادی به هم، نبود تساهل و مدارا، به حرف هم گوش ندادن،

گفت: آره این ها هم هست

گفتم: مثل بی تفاوتی نسبت به حرف دیگری، حرف خود را مطلقا درست دانستن و حرف دیگری را به طور مطلق رد کردن

گفت: راست می گی، این ها در خیلی از ماها هست

گفتم: پس چاره ی کار برای این که بتونیم با هم کار کنیم فقط حل اختلاف نظر سیاسی نیست

گفت: نه این مسائلی که گفتی همه نقش دارن

گفتم: بله و برای همین هم باید روی این ها کار کرد

گفت: درسته ولی چطوری

گفتم: خوب آسون نیست، اما راه داره.

گفت: راهش چیه؟

گفتم: یک خورده مطالعه و دانش نظری در این باره می خواد

گقت: یعنی آگاهی

گفتم: آگاهی یعنی آن که فرد بدونه که این اشکالات را می تونه داشته باشه، یا داره

گفت: پس منظورت از دانش نظری چیه

گفتم: مثلا بدونه که تساهل و مدارا یعنی چی، بدونه که احترام به دیگری چه معنایی داره

گفت: و اگر بدونه کافیه

گفتم: البته که نه، آن چه مهم است عمل است

گفت: چطوری؟

گفتم: رفتار و عادت با حرف و کتاب عوض نمی شود. دانش لازم است اما کافی نیست. آن چه نیازاست عمل است

گفت: چه عملی

گفتم: یعنی در عمل رفتن به سراغ دیگران و دیوار بی اعتمادی را برداشتن، دیگری را مورد اعتماد و دوستی قرار دادن، با هم حرف زدن در کمال احترام، به سخن دیگری گوش دادن، صبور بودن، انتقاد پذیر بودن و تلاش کردن برای درک هم از طریق خرد و منطق و بدون حسادت و بدبینی و امثال آن

گفت: کار ساده ای نیست

گفتم: بله و به همین دلیل عمل می خواهد، تمرین و ممارست و پی گیری و تکرار تا جایی که در ما نهادینه شود

گفت: چطوره از خودمون دوتا شروع کنیم

گفتم: برای آغاز کردن هیچ سخت نیست، می توان با نزدیکترین افراد و دوستان خود شروع کرد

گفت: آیا این برای هرکس امکان پذیر است

گفتم: برای هر که بخواهد و فقط کافی است که بخواهد، در ابتدا قدری سخت است اما به تدریح آسانتر می شود