گفته هایی از توماس پن (نویسنده آمریکایی قرن هیجدهم)

  1. عادت به نیاندیشیدن به یک چیز غلط در طول مدتی دراز به آن ظاهر یک چیز درست می دهد
  2. چیزی به طور میانه خوب است آن قدر که باید خوب نیست. میانه روی در رفتار یک فضیلت است، اما میانه روی در اصول یک عیب است
  3. تمام نهادهای ملی مرتبط به مذهب، اعم از یهودی و مسیحی و مسلمان به نظر من عبارتند از اختراعات آدمی که برای به بردگی کشاندن انسان ها و به انحصار درآوردن قدرت و منافع بنا شده اند
  4. آن جا که یک ارتش از سربازان در جا می زند یک ارتش از افراد اصول گرا می تواند به پیش رود
  5. هر نظام مذهبی که در خود چیزی داشته باشد که سبب شوکه شدن ذهن یک بچه شود نمی تواند حقیقت داشته باشد
  6. اعتقاد به یک خدای بی رحم انسان را بی رحم می سازد
  7. ذات حقیقت آن قدر مقاومت ناپذیر است که تمام آن چه می طلبد، تمام آن چه می خواهد، آزادی ظاهر شدن است
  8. هر علمی برای پایه ی خویش یک نظام اصولی دارد که ثابت و غیر قابل تغییر است، مانند اصولی که هستی بر اساس آن می چرخد و اداره می شود. انسان اصول را اختراع نمی کند، فقط می تواند کشف کند
  9. آن کس که می خواهد آزادیش را تضمین کند باید حتی بر دشمن خود نیز ستم نکند، زیرا با چنین کاری پیشینه ای را می سازد که در نهایت دامن خودش را هم خواهد گرفت
  10. انسان به طور ذاتی شرور نیست
  11. من انسانی را دوست دارم که در شرایط سخت لبخند بر لب داشته باشد و از سختی توان بیشتری بیرون کشد و شجاعت خود را به واسطه ی تفکر تقویت کند. این ذهن های حقیر است که آب می رود، قلب های استوار محکم اند. آنها که رفتارشان را آگاهی (وجدان) ره می برد تا دم مرگ به اصول خویش پایبندند
  12. اگر بنا بر آشفته سالاری است، بگذار در عصر من باشد تا فرزندم در آرامش زیست کند
  13. ملاطفت در قبال حقه بازی یک توهین آشکار است
  14. این امر غلط است که در مقابل کاوش آب می رود نه حقیقت
  15. خدای خوب و مهربان وجود ندارد، این یک شیطان است که انجیل به نام خدا شرح می دهد
  16. آن چه باید مورد نظر قرار بگیرد مسیر و سمت یک پدیده است نه عظمت و گستردگی آن
  17. ذهنم کلسیای من است
  18. بدترین استبدادها نوع مذهبی آن است
  19. یک معلم خوب ارزش صدتا کشیش را دارد
  20. آن گاه که درباره ی آینده ی برنامه ریزی می کنیم باید به یاد داشته باشیم که فضائل اخلاقی موروثی نیستند