پانتهآ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com
جنبش دانشجویی ایران، یکی از بازوهای اصلی جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران را پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸تشکیل میدهد.دانشگاه بهخاطر دو خصلت عمدهی خود همواره در تقابل با ایستایی و عقبگرد است. اول آنکه با علم و دانش سرو کار دارد که همواره پویاست و در جستوجوی خلاقیت و نوآوری است.
در ایران و دیگر کشورهای دیکتاتوری، به خاطر سرکوبهای سیاسی و نداشتن احزاب سیاسی، دانشگاه گاه وظایف این تشکلها را نیز بر عهده میگیرد. بنایراین دانشگاه در این کشورها محل درگیری دولت با دانشجویان نیز هست. در ایران هم دانشگاه چه در سالهای قبل و چه در سالهای پس از انقلاب، خصلت اعتراضی خود را حفظ کرده است
جمهوری اسلامی ایران بسیار زود متوجه خصلت پویای دانشگاه شد و اولین موج پاکسازی با انقلاب فرهنگی و اخراج استادان و دانشجویان غیر خودی آغاز شد. جمهوری اسلامی در تمام این بیش از سی سال، با دانشگاه به عنوان یک نهاد معترض در دل جامعه، در تقابل مداوم بوده است.
موج جدید پاکسازی استادان در دورهی اول و دوم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و دستگیری و ستارهدار شدن فعالان دانشچویی، همه نشان از این واقعیت دارند. اکنون نیز با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاهها هراس دولت از شروع اعتراضهای دانشجویی را میتوان در سخنان کامران دانشجو، وزیر علوم جستوجو کرد.
نظامی کردن محیط دانشگاه
کامران دانشجو، وزیر علوم و آموزش عالی دولت دهم، به تازگی در دانشگاه علم صنعت مدعی شد که مردم ایران، دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاهها، دانشگاه غیر اسلامی را برنمیتابند و اگر چنین دانشگاهی وجود داشته باشد خودشان آن را با خاک یکسان میکنند.
دکتر کورش عرفانی، جامعهشناس بر این باور است که حاکمیت با این حرکت، در مسیر مهندسی دانشگاه و گرفتن خصلت اعتراضی و بی خطر کردن آن برای حکومت گام برمیدارد. وی میگوید: «اولین تلاش، تغییر متون درسی بود که به نظر میرسد در این راه موفق نبودند. چون حرفی در این رابطه ندارند. دوم پاکسازی دانشگاهها از استادانی است که روشی داشتند و مطالب درسیای که تدریس میکردند، مطلوب حاکمیت نبود و نیست. نکتهی بعدی جایگزین ساختن مدیران دانشگاهها بود. بنابراین لازم بود تا آنها را به شکل زودرس بازنشسته کنند تا جا برای افراد مورد نظر باز شود.
خبری که چندی پیش منتشرشد مبنی بر آمادگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی برای استخدام پنج هزار نفرنیروی جدید برای هیئتهای علمی دانشگاهها، به خوبی نشان میدهد سپاه که کنترل وزارت فرهنگ و آموزش عالی را برعهده دارد، تلاش دارد تا با کنار زدن استادان دارای تخصص، راه را برای جایگزین شدن عدهای پاسدار دارای مدرک باز کند. یعنی پاسدارانی که مدرک دانشگاهی گرفتهاند، امروز به جای آنکه در میدانهای نظامی نقشآفرینی کنند، استاد دانشگاه شوند. چون امروز برای نظام، دانشگاه میدان جنگ شده است. به همین دلیل پاسداری که قرار بود در پادگانها باشد را در دانشگاه قرار میدهند که تدریس کند.
این علامت بارز اشغال دانشگاه توسط سپاه است. ما به طرف تصرف نظامی نهادهای علمی، فرهنگی و دانشگاهی حرکت میکنیم. سپاه اینگونه تصور میکند که از طریق اشغال دانشگاه میتواند آن را در خدمت پروژههای استراتژیک خود قرار دهد. یکی از اهداف آنها نیز درونی کردن احساس ترس در دانشجو از طریق پاسدارانی است که لباس استادی و مدیریت دارند.
تصور اینکه دانشجو بتواند در چنین فضایی دست به تفکر آزاد و یا حرکتهای اعتراضی و صنفی بزند دشوار است. وقتی کامران دانشجو میگوید دانشگاهی که مخالف فرهنگ بسیجی است بهتراست با خاک یکسان شود، معنیاش این است که امیدی ندارد با تغییر متون درسی و یا حرکتهای شبیه به آن، بتواند سه میلیون دانشجو را تحت کنترل بگیرد. بنابراین هشدار میدهد که جمهوری اسلامی در یکی از بحرانیترین فازهای حیات خودش، محاصرهی اقتصادی، تحریمها و خطر جنگ، اگر قرارباشد با سه میلیون مخالف در درون خود مواجه شود ضربهی اساسی خواهد زد. به همین دلیل کامران دانشجو قبل از بازگشایی دانشگاهها به دانشگاه و دانشجویان اعلان جنگ کرده و هشدار داده است.»
مقاومت دانشجویی
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران، در نامهای خطاب به کامران دانشجو، نسبت به سخنان اخیر وی واکنش نشان داد. این تشکل دانشجویی در قسمتی از بیانیهی خود مینویسد: «با بازیچه قرار دادن و حصار کردن مذهب بر گرد دانشگاه، از یک طرف دین را از سکه انداختهاید و از طرف دیگر دانشگاه را از تولید علم عقیم کردهاید که اینجا دیگر از ساختن آمارهای دروغین عاجزید. چه آنکه شما نه درد دین دارید و نه پیشرفت و توسعهی کشور برایتان مهم است که دلبستگیتان به حفظ این قدرت نامشروع و آلوده به خون، ریشهی ویرانی های دانشگاه و کشور است.»
دکتر کورش عرفانی معتقد است مقاومت دانشجویان میتواند در قالب یک شبکهی دانشجویی در سراسر کشور شکل بگیرد. وی ادامه میدهد: «دانشجویان باید از حالا به فکر مقدمات سازماندهی یک مقاومت دانشجویی در سطح ملی و نه در سطح محلی باشند. در این شرایط، ایدهی یک کنفدراسیون دانشجویی ضرورت دارد تا دانشگاههای مختلف در سطح کشور، چه دولتی و چه آزاد، بتوانند شبکهی ارتباطی فعالان دانشجویی را بهوجود آورند.
از آنجایی که هجوم دولت سراسری است، مقاومت دانشجویی نیز باید سراسری باشد و نه محلی.
بهترین راه نیز نزدیک شدن و هماهنگی همهی تشکلات دانشجویی پراکنده است که در سراسر کشور وجود دارند. با ایجاد یک شبکهی مجازی میتوانند به هم وصل شوند و شروع به مقاومت از طریق این شبکهی کنفدراسیونی کنند.
تجربهای که دانشجویان در ۲۵ خرداد ۸۸ به دست آوردند و حملهی آن شب نشان داد که حکومت اگر متوجه شود دانشجویان از حمایت وسیع، گسترده، ملی و میلیونی برخوردار نیستند به بدترین نحو ممکن با آنها رفتار میکنند. با توجه با این تجربهها ایدهی کنفدراسیون دانشجویان ایران میتواند قالب مناسبی برای آن باشد.
دانشجویان ما خواهند دید که از اول سال تا چه اندازه، میزان درسهای قرآنشناسی، معارف اسلامی و نماز اجباری افزایش پیدا کرده و اگر دانشجویان تمکین کنند به سمت فتوکپی ناقصی از حوزههای علمیه به جای دانشگاه خواهیم رفت. انعکاس این واقعیت در دانشگاههای بینالمللی بازهم منجر به پایین آمدن ردهبندی دانشگاههای ایران در ردهبندیهای جهانی خواهد بود.
سازماندهی مقاومت دانشجویی دو جنبه دارد: یکی دفاع از کرامت انسانی، آزادیهای فردی و حقوق فردی، و دیگری دفاع از علم و دانش، تفکر علمی و روشمند در دانشگاه. این دو وظیفه امروز بر عهدهی دانشجویان نهاده شده و برای تحقق آن سازماندهی مقاومت دانشجویی از همین امروز لازم و ضروری است.»
دوم آنکه هر چهارسال یکبار با گروهی جدید و انرژی جدید تغذیه میشود؛ به طوری که حتی اگر در دورهی قبل، فعالان دانشجویی با زندان و محرومیتهای مختلف تحصیلی روبهروشوند، اما به خاطر دو خصلت یادشده، دانشگاه به طور مداوم با افراد جدید روبهرو میشود؛ افرادی که بر اساس پیشینهای که در جامعه دارند و شاهد ظلم و سرکوب در اجتماع هستند، خصلتی اعتراضی به خود میگیرند.