نه از مرگ می هراسم نه از زندان
نه گم شده ی کوبر ترس و نه غریق سیل و باران
من به سان کوه ایستاده ام
چه راه سخت باشد جه باشد آسان
من همیشه به راهم، قائم و استوار
بر دوش خود بار سنگین فهم و وچدان
و نبردم با مستبدین با تمام نیرو
و در فریادم خواهید شنید مرا توان
من از پای ننشینم
در زمین در دریا در آسمان
تا ستانم آزادی خود را
تا برپاکنم دنیایی برای انسان
—————————-
امیر پناهیار