گفت: قبلا گفتی که اگر در گروهی اختلاف افتاد راه برخورد با آن این است که میزان اهمیت اختلاف نسبت به هدف گروه را بسنجیم و ببینیم که آیا حل اختلاف بهتر است یا جدا شدن از گروه.
گفتم: درست است، باید ارزیابی دقیقی از تناسب اهمیت این دو داشت تا بتوان میزان جدیت و نیرویی را که باید برای حل اختلاف داشته باشیم تعیین کنیم.
گفت: اما گفتی که موضوعات دیگری هم هست که باید درمدیریت اختلاف مورد نظر قرار گیرد، آنها چیست؟
گفتم: بله، یک روش هست که می تواند مفید باشد.
گفت: چه روشی؟
گفتم: در این روش موضوع اصلی اختلاف را که می تواند بسیار پیچیده باشد به چند موضوع ساده تقسیم می کنند.
گفت: یعنی به جای یک مسله ی پیچیده خواهیم داشت چند مسله ی ساده.
گفتم: دقیقا، و بعد شروع می کنیم به بحث وبررسی ساده ترین آنها.
گفت: ساده ترین آنها کدام است.
گفتم: بسته به نوع موضوع دارد. اما به طور معمول می توان آن مسله ای را که از همه شفاف تر، روشن تر و ابتدایی تر است در نظر گرفت.
گفت: یعنی در واقع مسله ای که بیشترین شانس را برای حل شدن دارد.
گفتم: بله، زیرا حل همان مسله ی ساده ی اولی است که اجازه می دهد بتوانیم به مسله ی دوم که قدری پیچیده تر است بپردازیم.
گفت: و آن مسله ی دوم را چگونه انتخاب کنیم؟
گفتم: باز هم باید دید از میان مسائل باقی مانده کدام ساده ترین آنهاست.
گفت: و ممکن است که دو مسله به صورت مساوی ساده جلوه کنند.
گفتم: بله، ممکن است، در این صورت مسله ای را انتخاب می کنیم که به مسله ی حل شده ی اولی نزدیک تر و مرتبط تر است.
گفت: و در این صورت می پردازیم به حل مسله ی دوم.
گفتم: بله، و به همین صورت ادامه می دهیم تا بتوانیم تمامی مسائل را یکی بعد از دیگری حل کنیم، از ساده ترین تا پیچیده ترین.
گفت: اما اگر یکی از این مسائل حل نشد چه؟ آیا جریان متوقف می شود؟
گفتم: خیر، می توان به طور موقت آن مسله ی را که حل نشده است کنار گذاشت و به سراغ سایر مسائل ساده شده رفت و حل آنها را پیش برد و در جایی که مناسب است و یا در پایان به آن مسله ی حل نشده و کنار گذاشته شده بازگشت.
گفت: آیا امکان دارد که یکی از این مسائل غیر قابل حل باقی بماند؟
گفتم: به طور معمول این احتمال کم است، معمولا با استفاده از آن چه توسط سایر مسائل حل می شود می توان به حل این مسله هم نائل شد.
گفت: و اگر این اتفاق نیافتاد؟
گفتم: در این صورت می توان خود این مسله باقی مانده را با همان روش مورد پردازش قرار داد.
گفت: یعنی آن را به مسائل ساده تری تبدیل کرد.
گفتم: بله و به همین ترتیب پیش رفت تا به حل مسله اصلی رسید.
گفت: پس اجازه بده جمع بندی کنم: وقتی یک گروه دچار اختلاف می شود می آید و مشکل را به چندین مسله ی ساده و سبک تبدیل می کند. بعد شروع می کند به حل این مسائل از ساده ترین به پیچیده ترین و این کار را با دقت و نظم پیش می بریم تا مشکل قابل حل شود.
گفتم: بله، این یک روش است و موفقیت آن صد در صد نیست. اما به کار بستن آن از بحث های کلی، نا مشخص و ناروشمند در مورد مسله بهتر است.
گفت: همین طور است. اما آیا مگر روش های دیگری هم هست.
گفتم: بله، بعدا در این مورد صحبت خواهیم کرد…
Sweet blog! I found it while browsing on Yahoo News. Do you have any suggestions on how to get listed in Yahoo News? I’ve been trying for a while but I never seem to get there! Thank you