اندر احوال آخرین بیانیه ی موسوی

گفتم: تو فکری؟

گفت: آره، داشتم به بیانیه ی آخر موسوی فکری می کردم.

گفتم: چه نکته ای از آن برایت جالب است؟

گفت: این که می گوید ما نباید دست به حرکت خشونت آمیز بزنیم.

گفتم: تو موافقی؟

گفت: اون زیاد مسله نیست، اما این که چرا درست در آستانه ی 16 آذر چیزی می گوید که جنبش را سرد می کند.

گفتم: مگر انتظار دیگری داشتی؟

گفت: چطور؟

گفتم: خوب مگر چه کسی درست در فردای عاشورای سال گذشته همین حرف ها را شروع کرد و آن قدر گفت و گفت تا این که جنبش را خاموش کرد.

گفت: منظور دعوت به پرهیز از ساختار شکنانه  بودن جنبش بود.

گفتم: بله و این که باید در خانه ها نشست و بحث و گفتگو و روشنگری اکتفاء کرد.

گفت: خوب این طوری که شرایط عوض نمی شه

گفتم: ایشان امیدوار است بشود.

گفت: به هرحال او از وضعیت فعلی ناراضی است. باید کاری کند.

گفتم: موسوی به عنوان فردی از ساختار نمی خواهد ساختارشکسته شود، می خواهد ساختار اصلاح شود.

گفت: ولی چه جوری؟

گفتم: از بالا، با مذاکره میان شخصیت های نظام و مسئولان و جناح ها.

گفت: یعنی صاحبان قدرت؟

گفتم: بله، و به طور مشخص با وساطت رهبر.

گفت: ولی این طوری  اگر هم بشود که بعید است، به نفع مردم نخواهد بود.

گفتم: می دانم، ولی باید بدانید که برای وی نخست باید منفعت نظام تامین شود و بعد منفعت مردم.

گفت: پس در این صورت، آیا او همچنان می تواند یک نماد برای جنبش سبز باشد؟

گفتم: به نظر می رسید که وی در ابتدا در مقابل حکومت و در کنار جنبش بود، اما به تدریج در مقابل جنبش و در کنار حکومت قرار گرفت.

گفت: یعنی می گویی همدست احمدی نژاد و ولی فقیه است؟

گفتم: در مسیری است که به نفع آنها تمام می شود.

گفت: کدام مسیر؟

گفتم: مسیر حفظ حکومت در مقابل خطر تهاجم مردم.

گفت: یعنی می خواهد مردم را ساکت کند؟

گفتم: می خواهد مردم را مهار کند. همان استراتژی معروف فشار از پایین و چانه زنی از بالا.

گفت: آیا به این ترتیب موفقیتی هم خواهد داشت.

گفتم: فقط نزد کسانی که مثل خود او نگران حفظ نظام هستند، آنها که می خواهند جنبش ساختار شکن نشود.

گفت: پس در نزد نیروهای ساختار شکن وی اعتباری ندارد.

گفتم: فقط بحث اعتبار نیست، در واقع نزد نیروهای ساختار شکن وی کارکردی ندارد.

گفت: پس نیروهای ساختار شکن را چه کسی رهبری خواهد کرد.

گفتم: این نیروها رهبری خود را از درون شبکه های مبارزاتی خود می گیرند، رهبری جمعی.

گفت: رهبری جمعی چگونه است؟

گفتم: این اما داستانی دیگر است

4 Comments

  1. سلام/اقای موسوی وامثال کنار او هر به ایرانی وفرهنگ وتمدن بزرگ ایرانی اعتقاد پیدا کردند نه اسلام و ولایت فقیه/شاید بتوانند در کنار مردم باشند الان که فقط برای ساکت کردن مردم بخصوص در این گیردار یارانه ها مانده اند و گاهی وقتی برای نشان دادن خودی در دل مردم حرفی میزنند اما مردم باشعورترند که گول بخورند//اما نکته ای می خواهم بگوییم بعضی از مردم میگویند یارانه ها خوب خواهد شد مثلا کسی که ماشین ندارد چرا پول یارانه بنزیل بدهد و ازاین مثائل/بعضی میگویند این حکومی اگر برود حکومت بعدی از این بدتر خواهد بود لطفا در صورت امکان در این موارد صحبت کنید /ممنون

  2. دوست عزیز آولا چرا اسم نداری ؟ دوما مهمترین نقطه انحراف آقای موسوی در عنوان اعلامیه است که میگوید عده ای در درون حکومت میخواهند نظام را از بین ببرند . من کاملا طرفدار جنبش عدم خشونت هستم ،اصلا جنبشهای مردمی تا لحظات آخر دست به خشونت متقابل نمیزنند ولی من هم مانند بسیاری از مردم معتقدم هیچ حکومت متکی به هیچ دینی نمیتواند حقوق و آزادیهای اجتماعی و حقوق بشر را تامین کند ،اما اینکه شما آقای موسوی را از جنبش بیرون کنی و رهبری جمعی را جانشین ان کنی متاسفانه فعلا خیال خام است .رهبری جمعی کدام رهبران ،شما ۴ نفر را که هرکدام فقط هزار نفر را نمایندگی کنند به من نشان بده تا باور کنم ما بسوی نوعی اتحاد جبهه ی پیش میرویم .

Comments are closed.